صفت ( adjective )
حالات: glitzier, glitziest
مشتقات: glitziness (n.)
حالات: glitzier, glitziest
مشتقات: glitziness (n.)
• (1) تعریف: (informal) shining or sparkling as with glitter; glittery.
• (2) تعریف: gaudily sophisticated; pretentiously ornate.
- a glitzy nightclub
[ترجمه گوگل] یک کلوپ شبانه پر زرق و برق
[ترجمه ترگمان] یه کلوب شبانه glitzy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یه کلوب شبانه glitzy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید