glittery

/ˈɡlɪtəri//ˈɡlɪtəri/

معنی: درخشان، پر تلالو
معانی دیگر: تابناک، براق، پر زرق و برق، نورانی و چشمگیر، پر جلوه

جمله های نمونه

1. Now go on, get one of your most glittery frocks on and give those kids the performance of your life.
[ترجمه گوگل]حالا ادامه دهید، یکی از براق ترین لباس هایتان را بپوشید و به آن بچه ها عملکرد زندگیتان را بدهید
[ترجمه ترگمان]حالا بروید یکی از most glittery را ببینید و به آن بچه ها عملکرد زند گیت را بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He used to sneak into glittery society events and take pictures of himself with all the leading celebs.
[ترجمه گوگل]او به طور مخفیانه وارد رویدادهای پر زرق و برق جامعه می شد و از خود با همه افراد مشهور برجسته عکس می گرفت
[ترجمه ترگمان]مدام به تماشای اتفاقات اجتماعی می افتاد و با تمام آدم های پیشرو عکس می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Then a white stone which had glittery lumps on it, but that wasn't smooth enough.
[ترجمه گوگل]سپس یک سنگ سفید که توده های براق روی آن بود، اما به اندازه کافی صاف نبود
[ترجمه ترگمان]سپس سنگی سفید بر روی آن نصب کرده بود، اما به اندازه کافی نرم نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sand took the glittery morning light and threw it back into his eyes like a mirror.
[ترجمه گوگل]شن نور پر زرق و برق صبح را گرفت و مثل آینه به چشمانش پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]نور صبحگاهی برق زد و آن را مثل آینه به چشمانش حلقه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Glittery names and high-class culture are tops on the agenda to lend cultural substance and high profile status to a faraway place where few Americans have been.
[ترجمه گوگل]نام‌های پر زرق و برق و فرهنگ باکلاس در دستور کار قرار می‌گیرند تا جوهره فرهنگی و جایگاه برجسته را به مکان‌های دوردستی که تعداد کمی از آمریکایی‌ها در آن بوده‌اند، بدهند
[ترجمه ترگمان]نام های glittery و فرهنگ رده بالای در دستور کار برای قرض دادن به مواد فرهنگی و وضعیت پروفایل بالا به جایی دور دست هستند که در آن تعداد کمی از آمریکایی ها در آنجا حضور داشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The 250g, rectangular coffee tin features a glittery gold and silver star pattern, designed to invoke the magic of Christmas.
[ترجمه گوگل]قلع قهوه مستطیل شکل 250 گرمی دارای الگوی ستاره ای طلایی و نقره ای درخشان است که برای فراخوانی جادوی کریسمس طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]۲۵۰ گرم، یک قوطی قهوه مستطیلی، پر زرق و برق به رنگ طلایی و الگوی ستاره ای نقره ای است که برای استفاده از جادوی کریسمس طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She wore glittery earrings and more makeup than I could rememBer.
[ترجمه گوگل]او گوشواره های پر زرق و برق و آرایش بیش از آنچه من به یاد داشته باشید
[ترجمه ترگمان]پر زرق و برق و آرایش خیلی بهتر از آن بود که من بتوانم تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Doesn't it look like glittery water?
[ترجمه گوگل]شبیه آب پر زرق و برق نیست؟
[ترجمه ترگمان]پر زرق و برق به نظر نم یاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The evening of concert Mom wore glittery earrings and more makeup than I could remember.
[ترجمه گوگل]عصر کنسرت، مامان گوشواره های پر زرق و برق و آرایشی بیش از آنچه که به یاد می آوردم پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر آن شب، مامان، گوشواره های پر زرق و برق و آرایش بیشتر از آنچه من به یاد داشتم، به نمایش گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For China, however, something a little more glittery was called for.
[ترجمه گوگل]با این حال، برای چین، چیزی کمی زرق و برق بیشتر خواستار شد
[ترجمه ترگمان]اما برای چین چیزی به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A simple draped dress suits everyone and could be either plain or really glittery for Christmas parties.
[ترجمه گوگل]یک لباس روکش دار ساده برای همه مناسب است و می تواند برای مهمانی های کریسمس ساده یا واقعاً براق باشد
[ترجمه ترگمان]یک لباس ساده با لباس ساده برای همه مناسب است و برای مهمانی های کریسمس هم خیلی جذاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Labeques appeared on the landing, giggling, wearing black leather and clinking with glittery chains.
[ترجمه گوگل]لبیک ها در فرود ظاهر شدند، قهقهه می زدند، چرم سیاه پوشیده بودند و با زنجیر پر زرق و برق صدا می زدند
[ترجمه ترگمان]The روی پاگرد نشسته بود و می خندید، چرم سیاه پوشیده بود و با زنجیره ای پر زرق و برق برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And she was rather nice to me in her glittery at-home sort of way.
[ترجمه گوگل]و او به نوعی با زرق و برق خود در خانه با من خوب بود
[ترجمه ترگمان]با نگاهی پر زرق و برق به اطراف نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The train bowls along the valley of the Elbe by the glittery river.
[ترجمه گوگل]کاسه قطار در امتداد دره البه در کنار رودخانه پر زرق و برق
[ترجمه ترگمان]در امتداد دره رودخانه الب، رودخانه پر تلالو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Double the riches of a burgundy red or purple palette with glittery gold.
[ترجمه گوگل]ثروت یک پالت قرمز یا بنفش شرابی را با طلای براق دو برابر کنید
[ترجمه ترگمان]با دانه های پر زرق و برق پر زرق و برق رنگ های قرمز و قرمز شرابی را دوبرابر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درخشان (صفت)
ablaze, bright, shining, luminous, shiny, stellar, phosphorescent, refulgent, beaming, starry, beamy, illustrious, luminescent, luminiferous, lucid, fulgent, glittery, luciferous, lightsome

پر تلالو (صفت)
resplendent, glittery

انگلیسی به انگلیسی

• sparkly, shiny, reflecting light, brilliant
something that is glittery shines with a sparkling light.

پیشنهاد کاربران

بپرس