glitter

/ˈɡlɪtər//ˈɡlɪtə/

معنی: درخشندگی، تابش، درخشش، تلالو، ساطع شدن، براق شدن، تلالو داشتن، تابیدن، برق زدن، درخشیدن
معانی دیگر: درخشندگی داشتن، (در مورد چیزهای براق) برق زدن، نورانی و جذاب بودن، جلوه کردن، چشمگیر و درخشان بودن، تابندگی، اشیای درخشان (مثل پولک و غیره) که در تزئین به کار می روند، چیز زرق و برق دار، (کانادا) لایه ی یخ (در اثر یخ زدن باران)، یخ جاده (به آن glitter ice هم می گویند)

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: glitters, glittering, glittered
(1) تعریف: to shine brightly, with sparkling or lustrous reflected light.
مترادف: sparkle
مشابه: dazzle, flash, gleam, glint, glisten, shine, twinkle

(2) تعریف: to shine with a harsh cold light, or sometimes with greed or cruelty.
مشابه: flash, glint, glisten

- Their eyes glittered as they uncovered the treasure.
[ترجمه گوگل] وقتی گنج را کشف کردند، چشمانشان برق زد
[ترجمه ترگمان] همچنان که گنج را باز می کردند، چشم هایشان می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to appear brilliantly attractive, often falsely.
مشابه: bedazzle, flaunt, parade, show off
اسم ( noun )
مشتقات: glittery (adj.), glitteringly (adv.)
(1) تعریف: sparkling or lustrous reflected light.
مترادف: luster, sparkle
مشابه: brilliance, gleam, radiance, sheen, shine

(2) تعریف: brilliant attractiveness; apparent splendor.
مترادف: flash, glamour
مشابه: fanfare, gloss, grandeur, pageantry, pomp, razzle-dazzle, showiness, splendor, tinsel

- the glitter of circus life
[ترجمه گوگل] زرق و برق زندگی سیرک
[ترجمه ترگمان] برق زندگی سیرک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: small bits of a light-reflecting material used for decoration.
مشابه: sequins

جمله های نمونه

1. the glitter of gold
تلالو طلا

2. countless stars glitter in the sky
ستارگان بی شمار در آسمان می درخشند.

3. Your passinate eyes are like glittering stars. They glitter in my heart lightly.
[ترجمه گوگل]چشمان پر شور تو مانند ستاره های درخشان است آنها به آرامی در قلب من می درخشند
[ترجمه ترگمان]چشمان passinate مانند ستارگان درخشان هستند آن ها در قلب من برق می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Decorate the tunic with sequins or glitter.
[ترجمه گوگل]تونیک را با پولک یا زرق و برق تزئین کنید
[ترجمه ترگمان] با پول و زرق و برق و زرق و برق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The glamour and glitter of London was not for him.
[ترجمه گوگل]زرق و برق و زرق و برق لندن برای او نبود
[ترجمه ترگمان]زرق و برق و زرق و برق لندن برایش مهم نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Behind all the glitter, life in the theatre can be very hard.
[ترجمه گوگل]در پس تمام زرق و برق ها، زندگی در تئاتر می تواند بسیار سخت باشد
[ترجمه ترگمان]پشت همه زرق و برق، زندگی در تئاتر می تواند خیلی سخت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The show was all tinsel and glitter.
[ترجمه گوگل]نمایش تماماً زینتی و پر زرق و برق بود
[ترجمه ترگمان]نمایش همه زرق و برق و زرق و برق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Jane wore pink eye glitter to the party.
[ترجمه گوگل]جین در مهمانی جلای چشم صورتی پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]جین هم چشم هایش برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was blinded by the glitter and the glamour of her own life.
[ترجمه گوگل]او از زرق و برق و زرق و برق زندگی خود کور شده بود
[ترجمه ترگمان]زرق و برق زندگی خودش را کور کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was attracted by the glitter of Hollywood.
[ترجمه گوگل]او جذب زرق و برق هالیوود شد
[ترجمه ترگمان]او مجذوب زرق و برق هالیوود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The child was attracted by the glitter of the Christmas tree decorations.
[ترجمه گوگل]کودک با زرق و برق تزئینات درخت کریسمس جذب شد
[ترجمه ترگمان]بچه از زرق و برق درخت کریسمس مجذوب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There was no mistaking the mocking glitter in his eyes.
[ترجمه گوگل]درخشش تمسخرآمیز در چشمانش هیچ اشتباهی نداشت
[ترجمه ترگمان]برق استهزا در چشمانش وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With the passing of time, some of the glitter of the achievement has rubbed off.
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان، بخشی از زرق و برق این دستاورد از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]با گذشت زمان، بعضی از زرق و برقش قطع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A Hollywood novel with all the glitter, passion, excitement, and despair one could expect.
[ترجمه گوگل]رمانی هالیوودی با تمام زرق و برق، شور، هیجان و ناامیدی که می توان انتظار داشت
[ترجمه ترگمان]یک رمان هالیوودی با تمام زرق و برق، شور و هیجان، هیجان و ناامیدی می تواند انتظار آن را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But it can be made to bulge and glitter with a maestro behind the iris.
[ترجمه گوگل]اما می توان آن را با یک استاد پشت عنبیه برآمده و درخشان کرد
[ترجمه ترگمان]اما این می تونه باعث بشه که با یه استاد عقب the برق و زرق و برق داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درخشندگی (اسم)
brilliance, radiance, sheen, blaze, luster, irradiance, irradiancy, effulgence, glitter, coruscation, resplendence, resplendency, radiancy, glim, refulgence

تابش (اسم)
light, brilliance, flame, glow, shine, sheen, irradiance, radiation, irradiancy, effulgence, glint, glitter, coruscation

درخشش (اسم)
spangle, sparkle, scintillation, shine, luminosity, luster, glitter, eclat, fulguration

تلالو (اسم)
sparkle, flash, glint, glitter, resplendence, resplendency

ساطع شدن (فعل)
glisten, glitter, glister, scintillate

براق شدن (فعل)
glitter

تلالو داشتن (فعل)
glitter

تابیدن (فعل)
glow, radiate, fold, shine, eradiate, twist, coruscate, sun, glint, glitter

برق زدن (فعل)
light, wink, ray, luster, flash, coruscate, glisten, glitter, fulgurate, glister, scintillate

درخشیدن (فعل)
lighten, glory, star, ray, shine, sheen, luster, coruscate, glint, glisten, glitter, glister, scintillate, lamp

تخصصی

[نساجی] برق زدن

انگلیسی به انگلیسی

• sparkle; twinkle, shine; flash
sparkle; twinkle, shine; flash
if something glitters, it shines and sparkles. verb here but can also be used as a singular noun. e.g. ...the glitter of the sea.
if someone's eyes glitter, they are very bright and shiny because they are feeling a particular emotion.
you can also use glitter to refer to something's superficial attractiveness or to the excitement and glamour associated with a situation.
see also glittering.

پیشنهاد کاربران

For Example 👇🗒️✒️
Everyone else has left now
I bet that this got you stressed out
Wonderin' what can we do now?
Maybe let it burn out
Where I can't feel my face
Mmm, minds twisted in weird ways
...
[مشاهده متن کامل]

Wonderin' what can we do now?
Maybe let it burn out
Glitter sparklin' on your heart
Now, darlin', won't you stay?
I'm here wonderin' what to say
You're pullin' me away now
I know it's gettin' late now, baby
Maybe you should stay here with me
⬇️Foot Note
Joshua Marc Fountain / Stella Bennett / Jason Lee P Schoushkoff
Glitter � Sony/atv Songs Llc, Universal Music Publishing Pty. Ltd.

منابع• https://www.youtube.com/watch?v=DDKiBEFJXWI
تابش، تلالو، درخشندگی، درخشش، براق شدن، برق زدن، درخشیدن، علوم مهندسی: تابش
معنی اصلی:اکلیل
مطلعلع بودن، تطلعلع کردن
زرق و برق
اکلیل
تلعلع
برجستگی
tawdry
پولک، چیز برق برقی ، مثلا پولک های پری دریایی
اکلیل

بپرس