glissando

/ɡlɪˈsændoʊ//ɡlɪˈsændəʊ/

(موسیقی - لغزش تند انگشت ها برروی کلیدهای سفید پیانو و یا سیم های آلات موسیقی جهت ایجاد آهنگ سریع) گلیساندو

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: performed by playing or sounding a rapid succession of consecutive tones of a scale, as by sliding one or more fingers over the keys of a piano.
اسم ( noun )
حالات: glissandi, glissandos
(1) تعریف: a glissando passage.

(2) تعریف: the rapid slide or sliding effect of a glissando.

جمله های نمونه

1. The glissando is so rapid that the repetitions of certain notes in it are not heard.
[ترجمه گوگل]گلیساندو آنقدر سریع است که تکرار نت های خاصی در آن شنیده نمی شود
[ترجمه ترگمان]The به قدری سریع است که تکرار یادداشت های معینی در آن شنیده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The trombone does a dipping glissando, I get some laughs.
[ترجمه گوگل]ترومبون یک گلیساندو غوطه ور می کند، من کمی می خندم
[ترجمه ترگمان]شیپور زنه یه دونه glissando و یکم خنده داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With much vibrato and glissando, she depicted the vocal melodies and with just as much sensitivity and temperament she expressed the poesy of the pieces and her joy of life.
[ترجمه گوگل]او با ویبراتو و گلیساندو بسیار ملودی های آوازی را به تصویر می کشید و با همان حساسیت و خلق و خوی شعری قطعات و لذت زندگی خود را بیان می کرد
[ترجمه ترگمان]با vibrato و glissando، ملودی های صوتی و با همان اندازه حساسیت و خلق و خوی خود را به نمایش می گذاشت و شعر و شادی زندگی خود را بیان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This should be played glissando, please.
[ترجمه گوگل]لطفاً این را باید گلیساندو بازی کرد
[ترجمه ترگمان] این باید \"glissando\" بازی کنه، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In violin performance, glissando is not only a technical skill, but also a way of violin music manifestation.
[ترجمه گوگل]در اجرای ویولن، گلیساندو نه تنها یک مهارت فنی، بلکه راهی برای تجلی موسیقی ویولن است
[ترجمه ترگمان]در عملکرد ویولن، glissando تنها یک مهارت فنی نیست، بلکه راهی برای تجلی موسیقی ویولن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The student must be careful to avoid the temptation of using the harp glissando to excess.
[ترجمه گوگل]دانش آموز باید مراقب باشد که از وسوسه استفاده بیش از حد از چنگ گلیساندو جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان باید مراقب باشند تا از وسوسه استفاده از چنگ چنگ برای افراط اجتناب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sometimes the forest grew suddenly quiet, and in wet bush could be heard the filigree of fairy laughter like a sparkling glissando .
[ترجمه گوگل]گاهی جنگل ناگهان ساکت می‌شد و در بوته‌های مرطوب صدای خنده‌های پری مانند گلیساندوی درخشان شنیده می‌شد
[ترجمه ترگمان]گاه جنگل ناگهان خاموش می شد، و در بوته زاره ای مرطوب، صدای خنده فرشته مانند a می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bats can also "sweep through a frequency range of up to 170 kilohertz, " moving from lower to higher notes, "while a human singer produces a glissando through less than 2 kilohertz at most. "
[ترجمه گوگل]خفاش‌ها همچنین می‌توانند در محدوده فرکانسی تا 170 کیلوهرتز حرکت کنند و از نت‌های پایین‌تر به بلندتر حرکت کنند، در حالی که یک خواننده انسانی حداکثر تا کمتر از 2 کیلوهرتز یک گلیساندو تولید می‌کند
[ترجمه ترگمان]این خفاش ها همچنین می توانند از محدوده فرکانسی تا ۱۷۰ kilohertz عبور کنند، \"از پایین به نت های بالاتر حرکت می کنند\"، در حالی که یک خواننده انسان، در بیشتر از ۲ ساعت، یک glissando تولید می کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• gliding effect created by sliding one's fingers over the keys of a piano or strings of a harp (music)
of a gliding effect created by sliding one's fingers over the keys of a piano or strings of a harp (music)

پیشنهاد کاربران

glissando ( موسیقی )
واژه مصوب: لغزه 1
تعریف: فنی در اجرای موسیقی که در آن نوازنده یا خواننده محدوده ای صوتی را به صورت سراندن یا گذر از همۀ نغمه های آن اجرا می کند

بپرس