glissade

/ɡlɪˈseɪd//ɡlɪˈseɪd/

معنی: سرازیری و شیب مناسب
معانی دیگر: (کوهنوردی) لیز خوردن عمدی برای پایین رفتن از شیب های تند پوشیده از برف، سخمه کلنگ، سرخوری، گلیساد، (رقص باله) گام توام با سرخوردن، سر خوردن، سرخوردن در بالت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a controlled, skillful slide down a snowy or icy slope while on skis, a toboggan, or the like.

(2) تعریف: in dance, a gliding step.
مشابه: glide
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: glissades, glissading, glissaded
• : تعریف: to execute a glissade.

مترادف ها

سرازیری و شیب مناسب (اسم)
glissade

انگلیسی به انگلیسی

• descent down a slippery slope; sliding dance step
slide down a steep slope; perform a sliding dance step

پیشنهاد کاربران

بپرس