1. he spoke glibly about honesty
او با چرب زبانی از صداقت حرف می زد.
2. We talk glibly of equality of opportunity.
[ترجمه گوگل]ما در مورد فرصت های برابر صحبت می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما با سادگی از برابری فرصت صحبت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما با سادگی از برابری فرصت صحبت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He spoke glibly about an economic recovery just around the corner.
[ترجمه گوگل]او با ملایمت در مورد بهبود اقتصادی در همان گوشه صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]او با چرب زبانی درباره بهبودی اقتصادی در گوشه اتاق صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با چرب زبانی درباره بهبودی اقتصادی در گوشه اتاق صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He glibly professed his ignorance of the affair.
[ترجمه گوگل]او با احتیاط اظهار بی اطلاعی از این ماجرا کرد
[ترجمه ترگمان]او ساده گفت که نادانی او از این ماجرا بی اطلاع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او ساده گفت که نادانی او از این ماجرا بی اطلاع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Why was he lying so glibly?
[ترجمه گوگل]چرا انقدر زشت دروغ میگفت؟
[ترجمه ترگمان]چرا این قدر ساده دروغ می گفت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چرا این قدر ساده دروغ می گفت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You don't have to keep talking glibly. Once decided, I never change my mind.
[ترجمه گوگل]شما مجبور نیستید به آرامی صحبت کنید وقتی تصمیم گرفتم، هرگز نظرم را تغییر نمیدهم
[ترجمه ترگمان]تو مجبور نیستی راحت حرف بزنی یه بار تصمیم گرفتم، هیچ وقت نظرم رو عوض نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو مجبور نیستی راحت حرف بزنی یه بار تصمیم گرفتم، هیچ وقت نظرم رو عوض نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. As time passes, music makes our nature glibly enters the tacit agreement that happen to coincide.
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان، موسیقی باعث میشود که طبیعت ما به شکلی ساده وارد توافق ضمنی شود که اتفاقاً اتفاق میافتد
[ترجمه ترگمان]با گذر زمان، موسیقی باعث می شود که طبیعت ما به توافق ضمنی که همزمان است، وارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با گذر زمان، موسیقی باعث می شود که طبیعت ما به توافق ضمنی که همزمان است، وارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Beaming with satisfaction, Hung - chien replied glibly that he would tell her more within three days.
[ترجمه گوگل]هونگ چین که از خوشحالی می درخشید، با ملایمت پاسخ داد که ظرف سه روز بیشتر به او خواهد گفت
[ترجمه ترگمان]و با رضایت خاطر به او گفت که در عرض سه روز بیش از سه روز دیگر برایش تعریف خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و با رضایت خاطر به او گفت که در عرض سه روز بیش از سه روز دیگر برایش تعریف خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She glibly ad - libbed anything that popped into her head.
[ترجمه گوگل]او به آرامی تبلیغ کرد - هر چیزی را که به سرش میافتاد شلیک کرد
[ترجمه ترگمان]اون با بازی popped چیزی رو با بازی libbed بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون با بازی popped چیزی رو با بازی libbed بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They talked glibly about unity but never did anything to advance it.
[ترجمه گوگل]آنها در مورد وحدت صحبت کردند اما هرگز کاری برای پیشبرد آن انجام ندادند
[ترجمه ترگمان]آن ها راحت درباره اتحاد با هم صحبت می کردند، اما هرگز کاری برای پیشرفت انجام نمی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها راحت درباره اتحاد با هم صحبت می کردند، اما هرگز کاری برای پیشرفت انجام نمی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. When natural philosophers referred to laws of nature, they were not glibly choosing that metaphor.
[ترجمه گوگل]هنگامی که فیلسوفان طبیعی به قوانین طبیعت اشاره می کردند، آن استعاره را با ملایمت انتخاب نمی کردند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که فلاسفه طبیعی به قوانین طبیعت ارجاع می دادند، به آسانی این استعاره را انتخاب نمی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که فلاسفه طبیعی به قوانین طبیعت ارجاع می دادند، به آسانی این استعاره را انتخاب نمی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He put ashes on his head, apologized profusely, but then went glibly about his business.
[ترجمه گوگل]او خاکستر روی سرش گذاشت، خیلی عذرخواهی کرد، اما بعد با احتیاط وارد کارش شد
[ترجمه ترگمان]او خاکستر را روی سرش گذاشت و به شدت عذرخواهی کرد، اما بعد از کارش بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او خاکستر را روی سرش گذاشت و به شدت عذرخواهی کرد، اما بعد از کارش بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. As is known to all, outsiders who are talking glibly againsthave designs on our Taiwan.
[ترجمه گوگل]همانطور که برای همه شناخته شده است، خارجی هایی که با احتیاط مخالفت می کنند، طرح هایی روی تایوان ما دارند
[ترجمه ترگمان]همانطور که برای همه می دانیم، افراد خارجی که با طراحی againsthave در تایوان صحبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همانطور که برای همه می دانیم، افراد خارجی که با طراحی againsthave در تایوان صحبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In modern political and economic discussion we are apt to talk rather glibly of " labour ".
[ترجمه گوگل]در بحثهای سیاسی و اقتصادی مدرن، ما میتوانیم نسبتاً ساده از «کار» صحبت کنیم
[ترجمه ترگمان]در بحث سیاسی و اقتصادی مدرن، ما آماده صحبت نسبتا با \"کار\" هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در بحث سیاسی و اقتصادی مدرن، ما آماده صحبت نسبتا با \"کار\" هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید