glia

/ɡlia//ɡlia/

(مخفف: neuroglia) گلیا، نوروگلی (بافت پشتیبان دستگاه عصبی مرکزی در مهره داران)، پی چسب، چسبه، چسبه glia cell یاختهی چسبهای

جمله های نمونه

1. glia cell
یاخته ی چسبه ای

2. Comparisons of brains reveal that the proportion of glia to neurons increases greatly as animals move up the evolutionary ladder.
[ترجمه گوگل]مقایسه مغزها نشان می دهد که نسبت گلیا به نورون ها با بالا رفتن حیوانات از نردبان تکاملی به شدت افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]مقایسه مغز نشان می دهد که نسبت of به نورون ها تا حد زیادی افزایش می یابد هنگامی که حیوانات از نردبان تکاملی حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But recent research has shown glia to be much more.
[ترجمه گوگل]اما تحقیقات اخیر نشان داده است که گلیا بسیار بیشتر است
[ترجمه ترگمان]اما تحقیقات اخیر نشان داده اند که glia بسیار بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective: To investigate the dedifferentiation of glia cells and the expression of related molecules after optic nerve injury.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تمایز زدایی سلول های گلیا و بیان مولکول های مرتبط پس از آسیب عصب بینایی
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی dedifferentiation سلول های glia و بیان مولکول های مربوطه پس از آسیب عصب بینایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. AQP found in astrocyte foot processes, glia limitans and ependyma, facilitates water movement into and out of the brain, accelerates astrocyte migration and alters neuronal activity.
[ترجمه گوگل]AQP که در فرآیندهای پای آستروسیت، گلیا لیمیتانس و اپاندیم یافت می شود، حرکت آب را به داخل و خارج از مغز تسهیل می کند، مهاجرت آستروسیت ها را تسریع می کند و فعالیت عصبی را تغییر می دهد
[ترجمه ترگمان]AQP یافت شده در فرآیندهای پایش آستروسیت، glia limitans و ependyma، حرکت آب را به داخل و خارج از مغز تسهیل می کند، مهاجرت آستروسیت را تسریع می کند و فعالیت نورونی را تغییر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Confirmed by experiment, Radial Glia can generate virtually all cortical projection neurons but not the interneurons originating in the ventral telencephalon.
[ترجمه گوگل]با آزمایش تایید شده، گلیا رادیال می‌تواند تقریباً تمام نورون‌های برآمده قشر مغز را تولید کند، اما نه نورون‌های بین‌المللی را که منشا آن‌ها از تلانسفالن شکمی هستند
[ترجمه ترگمان]از طریق آزمایش Confirmed glia می توانند تقریبا همه نورون های projection cortical را تولید کنند اما the originating در the شکمی ایجاد نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Propped up by glia, neurons were free to communicate across tiny contact points called synapses and to establish a web of connections that allow us to think, remember and jump for joy.
[ترجمه گوگل]نورون‌ها که توسط گلیا پشتیبانی می‌شوند، می‌توانند در نقاط تماس کوچکی به نام سیناپس‌ها ارتباط برقرار کنند و شبکه‌ای از اتصالات را ایجاد کنند که به ما امکان می‌دهد فکر کنیم، به خاطر بسپاریم و از خوشحالی بپریم
[ترجمه ترگمان]نورون ها با glia آزاد می شوند و نورون ها آزاد هستند تا در نقاط تماس کوچک به نام سیناپس ها ارتباط برقرار کنند و شبکه ای از اتصالات ایجاد کنند که به ما امکان فکر کردن، به خاطر سپردن و پرش به خاطر لذت را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As narcotics blunt the sensitivity of pain circuits, glia respond by releasing neuroactive substances that increase neuronal excitability to restore the normal levels of activity in neural circuits.
[ترجمه گوگل]همانطور که مواد مخدر حساسیت مدارهای درد را کاهش می دهد، گلیا با آزاد کردن مواد عصبی فعال که تحریک پذیری عصبی را افزایش می دهد پاسخ می دهد تا سطوح طبیعی فعالیت در مدارهای عصبی را بازیابی کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که مواد مخدر حساسیت مدار درد را کم می کند، glia با آزاد کردن مواد neuroactive واکنش می دهند که برای بازیابی سطوح نرمال فعالیت در مدارهای عصبی، به سمت راست متمایل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Neuroscientists used to think glia were simply the sticky stuff that holds neurons together.
[ترجمه گوگل]دانشمندان علوم اعصاب قبلاً فکر می کردند گلیا فقط مواد چسبنده ای است که نورون ها را کنار هم نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]neuroscientists عادت داشتند فکر کنند که glia تنها ماده ای چسبناک است که نورون ها را با هم نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was shown that glia cells need some days for the reprogramming until they take the normal shape of a nerve cell.
[ترجمه گوگل]نشان داده شد که سلول های گلیا به چند روز برای برنامه ریزی مجدد نیاز دارند تا زمانی که شکل طبیعی یک سلول عصبی را به خود بگیرند
[ترجمه ترگمان]نشان داده شده است که سلول های glia به چند روز برای برنامه ریزی مجدد نیاز دارند تا زمانی که شکل عادی یک سلول عصبی را بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Retinal Muller cell is the most important glia type cell in the retina.
[ترجمه گوگل]سلول مولر شبکیه مهمترین سلول نوع گلیا در شبکیه است
[ترجمه ترگمان]سلول مولر (Retinal مولر)مهم ترین سلول نوع glia در شبکیه چشم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To study effect of aromatic hydrocarbon solvents on the reuptake of amino acid by primary cultured glia cells.
[ترجمه گوگل]بررسی اثر حلال‌های هیدروکربنی معطر بر بازجذب اسید آمینه توسط سلول‌های گلیا کشت‌شده اولیه
[ترجمه ترگمان]برای بررسی اثر حلال های هیدروکربن آروماتیک از بازجذب آمینو اسیدها به وسیله سلول های glia کشت شده اولیه استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Transmission electron microscopy demonstrated that there were stem cell-like cells in cell spheres and neuron- and glia -like cells after the plating.
[ترجمه گوگل]میکروسکوپ الکترونی عبوری نشان داد که سلول‌های شبیه سلول‌های بنیادی در کره سلولی و سلول‌های شبه نورون و گلیا پس از آبکاری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]میکروسکوپ الکترونی انتقالی نشان داد که سلول های بنیادی سلول مانند در حوزه سلول و سلول های عصبی - و glia - مانند پس از آبکاری وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Whether the young cells that persist become neurons or glia depends on where in the brain they end up and what type of activity is occurring in that brain region at the time.
[ترجمه گوگل]اینکه سلول‌های جوانی که باقی می‌مانند تبدیل به نورون یا گلیا می‌شوند، بستگی به این دارد که در کجای مغز قرار می‌گیرند و چه نوع فعالیتی در آن ناحیه مغز در آن زمان انجام می‌شود
[ترجمه ترگمان]این که سلول های جوان که به نورون ها و یا نورون ها وصل می شوند بستگی به این دارد که در مغز به چه جایی ختم می شوند و چه نوع فعالیتی در آن زمان در آن منطقه مغز رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[روانپزشکی] گلیا. نوروگلی یا سلولهای گلیال اصطلاحات معادل برای طبقه ای از سلولهای غیر نورونی در سلسله اعصاب هستند. در سلسله اعصاب مرکزی چهار نوع سلول گلیال وجود دارد که عبارتند از آستروسیت ها، اولیگوداندروسیت ها، اپاندیما و میگروگلی. در سلسله اعصاب محیطی نیز دو نوع سلول گلیال وجود دارد که عبارتند از سلول های شوان و سلوس های قمری.

انگلیسی به انگلیسی

• neuroglia, connective tissue which supports the nervous tissue; supportive tissue of the brain

پیشنهاد کاربران

پی چسب/ نوروگلی ( اسم ) : بافت همبند سیستم عصبی مرکزی، احاطه کننده اجسام سلولی، آکسون ها و دندریت ها.
آناتومی
نوروگلیا
Glial cells =سلول های نورگلیا ، سلول های گلیال
Glial cells =support cells that assist neurons by providing structural support , nutrition , and removal of cell wastes ; and the glial cells manufacture myelin
...
[مشاهده متن کامل]

سلول های نورگلیا =سلول های حمایت کننده که با فراهم ساختن حمایت ساختاری ، تغذیه و حذف ضایعات سلولی به نورون ها کمک میکنند ؛ سلول های نورگلیا غلاف میلین را میسازند

بپرس