glean from

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی: به تدریج جمع آوری کردن اطلاعات از / با دقت و سختی چیزی را از منبعی بیرون کشیدن / چیزی را از لابه لای منابع یا شواهد بیرون کشیدن
🔹 مثال ها:
She gleaned facts from dozens of research papers. او اطلاعات را از ده ها مقاله ی پژوهشی بیرون کشید.
...
[مشاهده متن کامل]

We tried to glean meaning from his cryptic remarks. تلاش کردیم از حرف های رمزآلودش معنا استخراج کنیم.
The journalist gleaned details from leaked documents. خبرنگار جزئیات را از اسناد افشا شده بیرون کشید.
🔹 مترادف ها: extract from – gather from – learn from – deduce from – infer from
🔹 نکته ی فرهنگی و استعاری: عبارت glean from اغلب در نوشتارهای علمی، روزنامه نگاری تحقیقی، و تحلیل های فلسفی دیده می شه. این اصطلاح نمادی از کاوش دقیق، صبر، و توانایی دیدن جزئیات پنهان در میان داده ها یا رفتارهاست.