gleaming

جمله های نمونه

1. He looked at the display cabinet with its gleaming sets of glasses.
[ترجمه گوگل]او به کابینت با عینک های درخشانش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]هری به کابینت نگاه کرد که برق می زد و عینکش برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We saw the lights of the little town gleaming in the distance.
[ترجمه nazanin] چراغهای شهر کوچک را که از دوردست میدرخشید به تماشا نشستیم/تماشا کردیم.
|
[ترجمه گوگل]نورهای شهر کوچک را دیدیم که از دور می درخشید
[ترجمه ترگمان]ما چراغ های شهر کوچک را در دوردست دیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The house was gleaming with fresh white paint.
[ترجمه گوگل]خانه از رنگ سفید تازه می درخشید
[ترجمه ترگمان]خانه با رنگ سفید و تازه می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He laughed, his eyes gleaming with amusement.
[ترجمه گوگل]او خندید، چشمانش از سرگرمی برق می زد
[ترجمه ترگمان]او خندید، چشمانش از خوشی برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The wooden panelling was gleaming with wax polish.
[ترجمه گوگل]صفحات چوبی با واکس پولیش می درخشید
[ترجمه ترگمان]پنجره های چوبی پوشیده از موم مومی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I felt loath to sully the gleaming brass knocker by handling it.
[ترجمه گوگل]من احساس بیزاری می کردم که کوبنده برنجی درخشان را با دست زدن به آن کثیف کنم
[ترجمه ترگمان]از این که با کنار زدن آن ضربه برنجی براق را کثیف کنم، ناراحت شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She wondered if she dared risk sullying the gleaming sink.
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که آیا جرات دارد سینک درخشان را خفه کند
[ترجمه ترگمان]در این فکر بود که آیا ممکن است او به خطر افتادن یا غرق شدن در سینک ظرفشویی خطر کند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His teeth were a gleaming flash of white against his tan.
[ترجمه گوگل]دندان هایش برق درخشانی از سفیدی در برابر برنزه اش بود
[ترجمه ترگمان]دندان هایش برق درخشانی از پوست آفتاب سوخته او دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He comes alongside the gleaming chrome and asks her about the tulips.
[ترجمه گوگل]او در کنار کروم درخشان می آید و از او در مورد لاله ها می پرسد
[ترجمه ترگمان]به کنار کروم درخشان می آید و از او در مورد لاله سرخ می پرسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As attested by the gleaming brass plaque beside the door.
[ترجمه گوگل]همانطور که توسط پلاک براق براق کنار در گواه است
[ترجمه ترگمان]همان طور که آن پلاک برنجی براق کنار در دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Top competitors will gallop away with gleaming belt buckles and up to $ 500 in prize money.
[ترجمه گوگل]رقبای برتر با سگک های کمربند درخشان و تا 500 دلار جایزه به تاخت و تاز خواهند رفت
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان برتر با یک کمربند کمربند درخشان و تا ۵۰۰ دلار در جایزه نقدی به سرعت دور خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I could see their backs gleaming, like dark blue silk.
[ترجمه گوگل]می‌توانستم پشت‌هایشان را ببینم که مثل ابریشم آبی تیره می‌درخشند
[ترجمه ترگمان]می توانستم پشتشان را ببینم، مثل ابریشم آبی تیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mama Sipcott's butter sauce was gleaming on her chin and she looked very beautiful.
[ترجمه گوگل]سس کره مامان سیپکات روی چانه اش برق می زد و بسیار زیبا به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]سس کره مامان روی چانه او برق می زد و خیلی زیبا به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• shining, reflecting

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Bright
🔘 Luminous
🔘 Radiant
🔘 Dazzling
🔘 Shining
🔘 Gleaming
🔘 Vivid
🔘 Vibrant
🔘 Brilliant
✅ Definition:
👉 Emitting or reflecting a lot of light; vivid and lively.
gleaming ( adj ) ( ɡlimɪŋ ) =shining brightly, e. g. gleaming white teeth.
gleaming
Shiny درخشان
Gleaming براق
خیلی روشن
درخشان. روشن
درخشان
براق
روشن
دوشن

بپرس