glazed

جمله های نمونه

1. glazed clay vases
گلدان های سفالی و لعاب دار

2. glazed cookies
نان شیرینی شکر اندود

3. glazed paper
کاغذ براق

4. glazed tile
آجر کاشی

5. the glazed eyes of the dying patient
چشمان بی حالت و غبار گرفته ی مریض در حال مرگ

6. Doctors with glazed eyes sat chain-smoking in front of a television set.
[ترجمه گوگل]پزشکان با چشمانی براق نشسته بودند و در حال سیگار کشیدن زنجیره ای جلوی تلویزیون نشسته بودند
[ترجمه ترگمان]پزشکان با چشمان شیشه ای پشت یک دستگاه تلویزیون نشسته بودند و سیگار می کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He glazed the windows.
[ترجمه گوگل]پنجره ها را شیشه کرد
[ترجمه ترگمان]پنجره را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With a glazed stare she revived for one last instant.
[ترجمه گوگل]با نگاهی براق برای آخرین لحظه زنده شد
[ترجمه ترگمان]برای آخرین لحظه جان سالم به در برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All the rooms have glazed doors.
[ترجمه گوگل]تمام اتاق ها دارای درهای شیشه ای هستند
[ترجمه ترگمان]همه اتاق ها دره ای شیشه ای دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was a glazed look in her eyes.
[ترجمه گوگل]نگاهی براق در چشمانش بود
[ترجمه ترگمان]برقی در چشمانش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His face wore a glazed, faraway expression.
[ترجمه گوگل]صورتش حالتی براق و دور افتاده داشت
[ترجمه ترگمان]چهره او یک حالت مبهم و دور از دور بر چهره اش نقش بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He'd been smoking dope; his glazed eyes were a dead giveaway.
[ترجمه گوگل]او دوپ می کشید چشمان براق او یک هدیه مرده بود
[ترجمه ترگمان]او مواد مخدر می کشید؛ چشمان glazed یک لو مرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The singer's eyes glazed over and she fell back unconscious.
[ترجمه گوگل]چشمان خواننده برق زد و بیهوش به عقب افتاد
[ترجمه ترگمان]چشمان خواننده دوباره برق زد و او بی هوش بر زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her eyes glazed over when I said I worked in dictionaries.
[ترجمه گوگل]وقتی گفتم در فرهنگ لغت کار می کنم چشمانش خیره شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که گفتم در فرهنگ لغت کار می کنم، چشمانش دوباره برق زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His eyes glazed over at the sight of her.
[ترجمه گوگل]با دیدن او چشمانش خیره شد
[ترجمه ترگمان]چشمانش از دیدن او برق زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. After six glasses of vodka his eyes glazed over and he remembered nothing more.
[ترجمه گوگل]بعد از شش لیوان ودکا، چشمانش خیره شد و دیگر چیزی به خاطر نداشت
[ترجمه ترگمان]پس از شش گیلاس ودکا چشمانش را باز کرد و چیزی را به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• covered with a glaze; glassy; expressionless, lifeless
if someone's eyes are glazed, their expression is dull or dreamy, because they are tired, bored, or affected by drink or drugs.
if pottery is glazed, it is covered with a thin layer of a hard shiny substance.
a glazed window or door has glass in it.
see also glaze.

پیشنهاد کاربران

لعاب بر روی سفال
برق زدن. . . چشمانش برق می زد
لعاب دار
دونات با روکش شکر یا
نان شیرین شکر اندود

بپرس