glassful

/ˈɡlæsfʊl//ˈɡlɑːsfʊl/

به اندازه ی یک لیوان آب، لیوان پر، مظروف یک لیوان، بقدر یک لیوان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the quantity a glass can hold when full.

جمله های نمونه

1. the thirsty man drank water glassful after glassful
مرد تشنه لیوان لیوان آب می خورد.

2. She drank two whole glassfuls of orange juice.
[ترجمه گوگل]او دو لیوان کامل آب پرتقال نوشید
[ترجمه ترگمان] اون دوتا لیوان آب پرتقال خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An addict might drink it by the glassful and survive.
[ترجمه گوگل]یک معتاد ممکن است آن را با لیوان بنوشد و زنده بماند
[ترجمه ترگمان]یه معتاد ممکنه لیوان رو بخوره و جون سالم به در ببره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One of them even chugged a glassful of the bugs to prove the point.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها حتی یک لیوان از حشرات را برای اثبات این موضوع فشار داد
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها حتی یک لیوان پر از حشرات را بیرون کشید تا موضوع را ثابت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He drew the bottle near, poured out another glassful of brandy, and drank it off.
[ترجمه گوگل]بطری را نزدیک کرد، یک لیوان دیگر براندی ریخت و آن را نوشید
[ترجمه ترگمان]بطری را نزدیک آورد، گیلاسی دیگر براندی ریخت و آن را نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Valentine said she only drank half the glassful.
[ترجمه گوگل]ولنتاین گفت که فقط نصف لیوان نوشیده است
[ترجمه ترگمان]والانتین گفت که فقط نصف گیلاس را نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Seeing it, he poured out and drank another glassful.
[ترجمه گوگل]با دیدن آن بیرون ریخت و یک لیوان دیگر نوشید
[ترجمه ترگمان]با دیدن آن لیوان را بیرون آورد و گیلاسی دیگر نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mr. Lorry had been idle a lo and had just poured out his last glassful of wine complete an appearance of satisfaction as is ever to be found in an elderly gentleman of a fresh complexion who has got to the end of a bottle, when a rattling of wheels came up the narrow street, and rumbled into the inn-yard.
[ترجمه گوگل]آقای لوری بیکار مانده بود و به تازگی آخرین لیوان شراب خود را ریخته بود و ظاهری کاملاً رضایتمند را به همراه داشت، همانطور که در یک آقای مسن با رنگ و بوی تازه که به انتهای بطری رسیده بود، در هنگام صدا دادن به نظر می رسید چرخ ها از خیابان باریک بالا آمدند و به داخل حیاط مسافرخانه رفتند
[ترجمه ترگمان]آقای لاری بی کار و بی کار مانده بود و تازه آخرین جرعه شراب را که تازه از ته یک بطری رسیده بود بیرون ریخت، که ناگهان صدای چرخ های کالسکه ای از خیابان باریک بالا آمد و به حیاط مهمانخانه غرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The champagne, the first sips of which had lifted her spirits, was after a glassful having the opposite effect.
[ترجمه گوگل]شامپاین که اولین جرعه هایش روحیه اش را تقویت کرده بود، بعد از یک لیوان بود که نتیجه معکوس داشت
[ترجمه ترگمان]شامپاین، نخستین جرعه که روحیه اش را از دست داده بود، پس از آن که گیلاسی را پر کرد، آن را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Rufus had the last bottle of wine in his left hand and a glassful in his right.
[ترجمه گوگل]روفوس آخرین بطری شراب را در دست چپ و یک لیوان در دست راست داشت
[ترجمه ترگمان]روفوس آخرین بطری شراب را در دست چپ و یک لیوان کامل در سمت راست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cupful, full amount that a glass can hold

پیشنهاد کاربران

بپرس