9. pari cleaned the glasses until they started to shine
پری شیشه ها را آنقدر پاک کرد که برق می زدند.
10. she put her glasses on the table
او عینک خود را روی میز گذاشت.
11. workers wear protective glasses
کارگران عینک های ایمنی می زنند.
12. abbas was wearing dark glasses
عباس عینک تیره زده بود.
13. in the bathroom my glasses steamed up
در حمام عینک من تار شد.
14. we hid the teacher's glasses for a lark
به شوخی عینک معلم را قایم کردیم.
15. i am looking for my glasses
دارم دنبال عینکم می گردم.
16. i am lost without my glasses
بدون عینک من بیچاره ام.
17. i can't see without my glasses
بدون عینک نمی توانم ببینم.
18. i bought a new pair of glasses
یک عینک تازه خریدم.
19. she emptied the bottle into the glasses
او (محتوای) بطری را در لیوان ها خالی کرد.
20. the thick lenses of my father's glasses
مرجوهای (شیشه های) ضخیم عینک پدرم
21. my sentimental attachement to my dead father's glasses
دلبستگی عاطفی من به عینک پدر مرحومم
22. sherry bought a sparkling set of dinner glasses
شری یک دست ظرف غذاخوری نو و براق خرید.
23. That's the furthest I can see without glasses.
[ترجمه گوگل]این دورترین نقطه ای است که می توانم بدون عینک ببینم [ترجمه ترگمان]این دورترین جایی است که می توانم بدون عینک ببینم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. I'll just rinse these glasses out and leave them to dry.
[ترجمه گوگل]من فقط این لیوان ها را آبکشی می کنم و می گذارم خشک شوند [ترجمه ترگمان]من این عینکش را تمیز می کنم و آن ها را خشک می کنم تا خشک شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. I wear blue-tinted glasses on sunny days.
[ترجمه گوگل]من در روزهای آفتابی از عینک آبی استفاده می کنم [ترجمه ترگمان]من عینک آبی رنگی رو روزه ای آفتابی می پوشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. She wears glasses with very thick lenses.
[ترجمه گوگل]او عینکی با لنزهای بسیار ضخیم میزند [ترجمه ترگمان]او عینک با لنزهای بسیار ضخیم می پوشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. The glasses of my car began to sweat when I drove out of Dublin.
[ترجمه گوگل]وقتی از دوبلین خارج شدم شیشه های ماشینم شروع به عرق کردن کردند [ترجمه ترگمان]وقتی از دوبلین کنار افتادم، شیشه های ماشین من شروع به عرق کردن کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. She scrabbled around in her bag for her glasses.
[ترجمه گوگل]او در کیفش برای عینکش دست و پا زد [ترجمه ترگمان]او دستش را روی کیفش گذاشت تا عینکش را بردارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. I managed to carry three full glasses without spilling a drop.
[ترجمه احمد] من موفق به حمل سه لیوان شدم بدو ن ریختن بک قطره
|
[ترجمه گوگل]من موفق شدم سه لیوان پر را بدون اینکه قطره ای بریزم حمل کنم [ترجمه ترگمان]بدون اینکه قطره ای اشک بریزم، سه لیوان پر به دستم دادم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• spectacles, set of lenses attached to a frame and used improve vision, eyeglasses
پیشنهاد کاربران
واژه glasses به معنای عینک واژه glasses به معنای عینک واژه ای است که اسم جمع محسوب می شود و همواره به صورت جمع به کار می رود و به دو عدسی گفته می شود که در قابی قرار گرفته اند و روی بینی و گوش قرار می گیرند. مردم برای اینکه بتوانند بهتر ببینند آن را به چشم می زنند. در انگلیسی آمریکایی به این واژه eyeglasses نیز می گویند. در انگلیسی بریتانیایی در حالت رسمی به این واژه spectacles می گویند. بری گفتن یک عدد عینک از واژه pair استفاده می کنیم. مثلا:
... [مشاهده متن کامل]
a pair of glasses ( یک عینک ) منبع: سایت بیاموز
عینک. . . . .
عینک. چیزی که وقتی چشم آدم تار میبیند روی چشم میزنند
عینک glasses can improve one's vision عینک می تواند بینایی شخص را بهتر کند. وسیله ای که اگر چشم انسان تا ببیند به چشم میزنند