🔹 معادل فارسی: لبه ی شیشه ای / پرتگاه شیشه ای / موقعیت بحرانی برای زنان یا اقلیت ها
🔸 تعریف ها:
اجتماعی – استعاری: موقعیتی که در آن زنان یا اقلیت ها به نقش های رهبری ارتقا می یابند، اما در شرایط بحرانی یا پرریسک که احتمال شکست بالاست. مثال: "She was appointed CEO during the company’s crisis—a classic glass cliff. " → او در بحران شرکت به عنوان مدیرعامل منصوب شد—نمونه ای از پرتگاه شیشه ای.
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مترادف ها:
precarious leadership – crisis appointment – symbolic promotion
🔹 ریشه شناسی:
اصطلاح توسط روان شناسان Michelle Ryan و Alex Haslam در سال ۲۰۰۴ ابداع شد، پس از بررسی شرکت های FTSE 100 که نشان دادند زنان اغلب در شرایط بحرانی به هیئت مدیره منصوب می شوند.
🔸 تعریف ها:
اجتماعی – استعاری: موقعیتی که در آن زنان یا اقلیت ها به نقش های رهبری ارتقا می یابند، اما در شرایط بحرانی یا پرریسک که احتمال شکست بالاست. مثال: "She was appointed CEO during the company’s crisis—a classic glass cliff. " → او در بحران شرکت به عنوان مدیرعامل منصوب شد—نمونه ای از پرتگاه شیشه ای.
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مترادف ها:
🔹 ریشه شناسی:
اصطلاح توسط روان شناسان Michelle Ryan و Alex Haslam در سال ۲۰۰۴ ابداع شد، پس از بررسی شرکت های FTSE 100 که نشان دادند زنان اغلب در شرایط بحرانی به هیئت مدیره منصوب می شوند.