glary


(نور) زننده، (نور) خیره کننده، دارای تشعشع

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: glarier, glariest
مشتقات: glariness (n.)
• : تعریف: harshly dazzling; glaring.

جمله های نمونه

1. the glary headlights
نور زننده ی چراغ های ماشین

2. Glary Utilities Pro offers numerous powerful and easy-to-use system tools and utilities to fix, speed up, maintain and protect your PC.
[ترجمه گوگل]Glary Utilities Pro چندین ابزار و ابزارهای سیستمی قدرتمند و آسان برای تعمیر، سرعت بخشیدن، نگهداری و محافظت از رایانه شخصی شما ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]برنامه های سودمند Glary Pro یک ابزار سیستم قدرتمند و آسان برای تعمیر، سرعت بالا، حفظ و محافظت از کامپیوتر شما را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The glary moon will drop out of this region of the sky in a few more days, but Jupiter will remain in front of Capricornus for the rest of this year.
[ترجمه گوگل]ماه درخشان تا چند روز دیگر از این منطقه از آسمان خارج خواهد شد، اما مشتری تا پایان سال در مقابل Capricornus باقی خواهد ماند
[ترجمه ترگمان]ماه آینده در چند روز دیگر از این منطقه خارج خواهد شد، اما مشتری تا آخر امسال در مقابل Capricornus باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When once glary verbalism and illustrious oath are forsaken in the back of the Bores.
[ترجمه گوگل]زمانی که یک بار کلام پر زرق و برق و سوگند برجسته در پشت بورها کنار گذاشته می شود
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه سوگند یاد کرد سوگند یاد کرد و سوگند یاد کرد که در عقب کشتی سوگند یاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Myth is the first glary page of human cultural history, it not only has important literature value but has costful scientific value.
[ترجمه گوگل]اسطوره اولین صفحه درخشان تاریخ فرهنگی بشر است، نه تنها ارزش ادبی مهمی دارد، بلکه ارزش علمی پرهزینه ای نیز دارد
[ترجمه ترگمان]افسانه اولین صفحه اول تاریخ فرهنگی انسان است که نه تنها ارزش ادبی مهمی دارد بلکه دارای ارزش علمی بالایی نیز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Millet showed us a glary compass of art, it's pure-hearted, honest and coruscate the flame of humanity.
[ترجمه گوگل]ارزن قطب نمای درخشانی از هنر را به ما نشان داد، این هنر پاک دل، صادق است و شعله بشریت را می سوزاند
[ترجمه ترگمان]millet قطب نمایی از هنر را به ما نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tonight, however, the glary moon won't set till after midnight.
[ترجمه گوگل]با این حال، امشب، ماه درخشان تا بعد از نیمه شب غروب نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، امشب ماه glary تا نیمه شب دوام نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her image was once used in the beginning of the China Glary column of CCTV; the pair of her featured eyes was praised as the most attractive soul window in China.
[ترجمه گوگل]تصویر او زمانی در ابتدای ستون China Glary دوربین مداربسته استفاده شد جفت چشم برجسته او به عنوان جذاب ترین پنجره روح در چین ستایش شد
[ترجمه ترگمان]تصویر او زمانی در ابتدای ستون Glary چین مورد استفاده قرار گرفت؛ این زوج از چشمان برجسته او به عنوان جذاب ترین پنجره روح در چین مورد تمجید قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Chinese Nation a with a long history and glary cultural tradition.
[ترجمه گوگل]ملت چین با تاریخ طولانی و سنت فرهنگی درخشان
[ترجمه ترگمان]ملت چین سابقه ای طولانی و سنتی فرهنگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is nature's great act of faith that she lets these jewels sleep and trusts they will awaken, to return to paint and perfume our world in floral glary all over again in the coming year.
[ترجمه گوگل]این ایمان بزرگ طبیعت است که به این جواهرات اجازه می‌دهد بخوابند و اعتماد کند که بیدار می‌شوند تا در سال آینده دوباره دنیای ما را با گل‌های درخشان رنگ آمیزی و معطر کنند
[ترجمه ترگمان]این عمل بسیار بزرگ ایمان است که او این جواهرات را به خواب می دهد و به آن ها اطمینان می دهد که بیدار خواهند شد، برای بازگشت به رنگ و عطر جهان ما در فصل بهار امسال دوباره شکوفا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The premier also told the students and teachers at present that he believed education is the most sublime undertaking of the mankind and teacher is the most glary vocation under the sun.
[ترجمه گوگل]نخست‌وزیر همچنین خطاب به دانش‌آموزان و معلمان در حال حاضر گفت: معتقدم تعلیم و تربیت عالی‌ترین کار بشر و معلمی درخشان‌ترین شغل زیر آفتاب است
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر همچنین به دانشجویان و معلمان در حال حاضر گفت که باور دارد که تحصیل مهم ترین اقدام بشر و معلم مهم ترین حرفه زیر آفتاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Configuration and activity theoretical of the placet frequency modulation glary instrument are introduced in this paper.
[ترجمه گوگل]پیکربندی و فعالیت نظری ابزار گلری مدولاسیون فرکانس مکان در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]پیکربندی و فعالیت theoretical ابزار modulation فرکانس placet در این مقاله معرفی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Through the deep grasp of human nature and close inquiry of life, Li Shaohong's TV plays are an effective approach to get a clairvoyance of vital dignity and glary.
[ترجمه گوگل]از طریق درک عمیق ماهیت انسان و تحقیق دقیق از زندگی، نمایشنامه های تلویزیونی لی شائوونگ رویکردی مؤثر برای به دست آوردن روشن بینی از عزت و شکوه حیاتی است
[ترجمه ترگمان]از طریق درک عمیق طبیعت انسان و تحقیقات نزدیک زندگی، نمایش های تلویزیونی لی Shaohong یک روش موثر برای رسیدن به clairvoyance و glary حیاتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Chinese Nation is a big family with a long history and glary cultural tradition.
[ترجمه گوگل]ملت چین یک خانواده بزرگ با تاریخ طولانی و سنت فرهنگی درخشان است
[ترجمه ترگمان]ملت چین خانواده ای بزرگ با سابقه طولانی و سنت فرهنگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس