glaringly evident

پیشنهاد کاربران

گِلِرینگ لی اِویدِنت
🔹به وضوح آشکار / کاملاً مشهود / داد می زنه که واضحه ( در زبان محاوره ای: �تو چشم می زنه�، �واضح تر از این نمی شه�، �همه چی داد می زنه� )
🔹 مثال ها:
The error in the report was glaringly evident. اشتباه توی گزارش کاملاً تو چشم می زد.
...
[مشاهده متن کامل]

Her jealousy was glaringly evident to everyone in the room. حسادتش برای همه ی افراد اتاق کاملاً مشهود بود.
It’s glaringly evident that they didn’t prepare for the meeting. واضحه که اصلاً برای جلسه آماده نبودن—داد می زنه!
🔹 مترادف ها: obviously clear / painfully obvious / undeniably apparent / blatantly visible / strikingly noticeable