glandular

/ˈɡlændʒələr//ˈɡlændjʊlə/

معنی: غدهای، غده وار، وابسته به غده، دشبل وار
معانی دیگر: دشپل دار، غده دار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: glandularly (adv.)
(1) تعریف: of, having, or resembling a gland or glands.

(2) تعریف: instinctive; innate; natural.

- his glandular orderliness
[ترجمه گوگل] منظم بودن غدد او
[ترجمه ترگمان] از طریق نظم و ترتیب استفاده می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I had glandular fever and spent that year feeling rotten.
[ترجمه گوگل]من تب غدد داشتم و آن سال را با احساس پوسیدگی سپری کردم
[ترجمه ترگمان] من تب شدیدی داشتم و اون سال رو فاسد کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This virus causes glandular fever and is also associated with a human cancer called Burkitt's lymphoma.
[ترجمه گوگل]این ویروس باعث تب غددی می شود و همچنین با سرطان انسانی به نام لنفوم بورکیت مرتبط است
[ترجمه ترگمان]این ویروس باعث تب glandular می شود و با سرطان انسان به نام Burkitt s مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Or was he stricken with glandular fever?
[ترجمه گوگل]یا به تب غده ای مبتلا شده بود؟
[ترجمه ترگمان]یا اون دچار تب غدد شده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She suffers from a glandular condition and is pushing three hundred pounds.
[ترجمه گوگل]او از بیماری غدد رنج می برد و سیصد پوند فشار می آورد
[ترجمه ترگمان]او از یک وضعیت glandular رنج می برد و سیصد پوند را هل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These symptoms looked just like those of glandular fever, and that was what her doctor diagnosed.
[ترجمه گوگل]این علائم دقیقاً شبیه علائم تب غده ای بود و این همان چیزی بود که پزشک او تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]این علائم درست شبیه یک تب غدد شده بود و این چیزی بود که دکترش تشخیص داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Damon had given Jasper measles, glandular fever, two bouts of flu and two colds since Easter.
[ترجمه گوگل]دیمون از عید پاک به سرخک جاسپر، تب غدد، دو حمله آنفولانزا و دو سرماخوردگی داده بود
[ترجمه ترگمان]دیمن به جا سپر measles، تب غدد، دو بیماری سرماخوردگی و دو سرماخوردگی بعد از عید پاک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Glandular fever is an infectious disease that hits many older children, teenagers and young adults.
[ترجمه گوگل]تب غده ای یک بیماری عفونی است که بسیاری از کودکان بزرگتر، نوجوانان و جوانان را مبتلا می کند
[ترجمه ترگمان]تب Glandular یک بیماری عفونی است که به بسیاری از کودکان، نوجوانان و جوانان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The after-effects of a severe bout of glandular fever were beginning to linger on far too long for Virginia's liking.
[ترجمه گوگل]عواقب بعدی یک حمله شدید تب غده ای به مدت طولانی برای ویرجینیا باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]بعد از آن که اثرات شدید تب شدید ناشی از تب شدید در ویرجینیا آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He contracted glandular fever and viral meningitis.
[ترجمه گوگل]او به تب غدد و مننژیت ویروسی مبتلا شد
[ترجمه ترگمان]اون مبتلا به مشکل غدد و meningitis ویروسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Much of the work on glandular hairs was done with the Solanaceae.
[ترجمه گوگل]بیشتر کار روی موهای غدد با Solanaceae انجام شد
[ترجمه ترگمان]بیشتر کار مربوط به کاری بود که با the انجام می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The morphology and development of long stalk glandular hairs and short stalk glandular hairs on the leaves of Nicotiana tabacun in the way of paraffin section technology.
[ترجمه گوگل]مورفولوژی و ایجاد کرک های غده ای ساقه بلند و کرک های غده ای ساقه کوتاه بر روی برگ های Nicotiana tabacun به روش فناوری مقطع پارافین
[ترجمه ترگمان]مورفولوژی و توسعه موهای بلند ساقه و ساقه کوتاه بر روی برگ های of tabacun در روش فن آوری بخش پارافین قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods Data of 45 cases cystitis glandular is were reviewed retrospectively.
[ترجمه گوگل]MethodsData 45 مورد سیستیت غده ای به صورت گذشته نگر بررسی شد
[ترجمه ترگمان]روش های داده های مربوط به ۴۵ مورد cystitis glandular به صورت گذشته نگر مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The small laminated pink concretions within the glandular lumens are known as corpora amylacea.
[ترجمه گوگل]بتن ریزی های کوچک صورتی چند لایه در لومن های غدد به نام corpora amylacea شناخته می شوند
[ترجمه ترگمان]The صورتی کوچک در داخل glandular lumens به عنوان پیکره های زبانی شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Methods: 26 patients with cystitis glandular is were treated instillation of pirarubin after transurethral resection.
[ترجمه گوگل]روش کار: 26 بیمار مبتلا به سیستیت غددی با تزریق پیراروبین پس از رزکسیون از طریق پیشابراه تحت درمان قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۲۶ بیمار با cystitis glandular پس از transurethral resection تحت درمان instillation of قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غده ای (صفت)
glandular, tumorous

غده وار (صفت)
glandular

وابسته به غده (صفت)
glandular

دشبل وار (صفت)
glandular

انگلیسی به انگلیسی

• relating to a gland, pertaining to a secretory organ of the body
glandular means relating to your glands.

پیشنهاد کاربران

غده ای
glandular ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: غده دار
تعریف: ویژگی نوعی کرک ترشحی یا دفعی که معمولاً یک یاختۀ غده ای رأسی دارد

بپرس