glamorize

/ˈɡlæməˌraɪz//ˈɡlæməraɪz/

(آمریکا) فریبنده کردن، دلربا کردن، طلسم انگیز کردن، افسون کردن، glamourize فریبا نمودن، طلسم کردن، پر زرق و برق کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: glamorizes, glamorizing, glamorized
مشتقات: glamorization (n.), glamorizer (n.)
(1) تعریف: to cause to be glamorous.

(2) تعریف: to heighten the excitement or glamour of; romanticize or glorify.
مشابه: glorify

- His description glamorized the craft of shoemaking.
[ترجمه گوگل] توصیف او صنعت کفش سازی را پر زرق و برق کرد
[ترجمه ترگمان] توصیف او از حرفه کفاشی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. tried to glamorize the bathroom with expensive fixtures.
[ترجمه گوگل]سعی کرد حمام را با وسایل گران قیمت جذاب کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد با وسایل گرونی حموم کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Television tends to glamorize acts of violence.
[ترجمه کتابدار] تلویزیون غالبا صحنه های خشونت آمیز را پر زرق و برق و جذاب نشان می دهد.
|
[ترجمه گوگل]تلویزیون تمایل دارد اعمال خشونت آمیز را به نمایش بگذارد
[ترجمه ترگمان]تلویزیون تمایل دارد اقدامات خشونت آمیز را متوقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Filmmakers have often been accused of glamorizing organized crime.
[ترجمه گوگل]فیلمسازان اغلب به زرق و برق بخشیدن به جنایات سازمان یافته متهم شده اند
[ترجمه ترگمان]فیلم سازان اغلب متهم به ارتکاب جرم سازمان یافته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. a show that glamorizes police work.
[ترجمه گوگل]نمایشی که کار پلیس را جذاب می کند
[ترجمه ترگمان]نشان می دهد که glamorizes کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ad glamorized life in the army, emphasizing travel and adventure.
[ترجمه گوگل]این تبلیغ زندگی در ارتش را جذاب کرد و بر سفر و ماجراجویی تأکید داشت
[ترجمه ترگمان]تبلیغ زندگی در ارتش، بر سفر و ماجراجویی تاکید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. TV has been accused of glamorizing crime.
[ترجمه گوگل]تلویزیون متهم به جنایت پر زرق و برق شده است
[ترجمه ترگمان]تلویزیون متهم به ارتکاب جرم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Outsiders have a glamorized idea of what it is like to work for the BBC.
[ترجمه گوگل]خارجی ها ایده ای جذاب از کار کردن برای بی بی سی دارند
[ترجمه ترگمان]اینگونه افراد نسبت به آنچه که برای بی بی سی کار می کند ایده خوبی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Why would anyone want to glamorize a nightmare?
[ترجمه گوگل]چرا کسی بخواهد یک کابوس را زرق و برق کند؟
[ترجمه ترگمان]چرا کسی باید بخواد یه کابوس ببینه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Television tends to glamorize violence.
[ترجمه گوگل]تلویزیون تمایل دارد که خشونت را زرق و برق کند
[ترجمه ترگمان]تلویزیون تمایل دارد خشونت را مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hollywood has always glamorized drinking.
[ترجمه گوگل]هالیوود همیشه نوشیدن الکل را جذاب کرده است
[ترجمه ترگمان]هالیوود همیشه مشروب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The newspapers often glamorize the lives of film stars.
[ترجمه گوگل]روزنامه ها اغلب زندگی ستارگان سینما را پر زرق و برق می کنند
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها اغلب از زندگی ستارگان فیلم سر باز می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Be realistic and be careful not to glamorize the alternative.
[ترجمه گوگل]واقع بین باشید و مراقب باشید که جایگزین را جذاب نکنید
[ترجمه ترگمان]واقعگرا باشید و مراقب باشید که جایگزین را تصحیح نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In classic black and white, these photos glamorize Anna in a casual and simple way.
[ترجمه گوگل]در سیاه و سفید کلاسیک، این عکس ها آنا را به شیوه ای معمولی و ساده جذاب می کنند
[ترجمه ترگمان]این عکس ها به رنگ سیاه و سفید کلاسیک، آنا را به شیوه ای ساده و ساده توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In Asia, an actor's allure can glamorize art films as well as mainstream fare.
[ترجمه گوگل]در آسیا، جذابیت یک بازیگر می‌تواند فیلم‌های هنری و همچنین جریان اصلی را جذاب کند
[ترجمه ترگمان]در آسیا، جذابیت یک بازیگر می تواند فیلم های هنری و نیز غذای اصلی را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He spoke of how some people glamorize the criminal misfits of society while the best men die in Asian rice paddies to preserve the freedoms that those misfits abuse.
[ترجمه گوگل]او از این صحبت کرد که چگونه برخی افراد ناهنجارهای جنایتکارانه جامعه را زرق و برق می کنند در حالی که بهترین مردان در شالیزارهای برنج آسیایی می میرند تا آزادی هایی را حفظ کنند که این افراد نامناسب از آنها سوء استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]او از این موضوع صحبت کرد که چگونه برخی افراد متجانس جامعه را مورد انتقاد قرار می دهند در حالی که بهترین مردان در paddies برنج آسیایی کشته می شوند تا از آزادی ناشی از آزار و اذیت انفعالی محافظت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• make glamorous, make attractive (also glamorise)
if you glamorize something, you make it look or seem more attractive than it really is.

پیشنهاد کاربران

هیجان انگیز کردن. جذاب تر کردن. جالب تر کردن. جلوه بیشتری دادن به. زینت دادن
مثال:
Worldly life has been glamorized for the faithless.
زندگی و حیات دنیوی برای کافران زینت یافته است.
�زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا�
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : glamorize
✅️ اسم ( noun ) : glamor / glamorization
✅️ صفت ( adjective ) : glamorous
✅️ قید ( adverb ) : glamorously
زرق و برق دادن، جذاب کردن، بهتر نشان دادن ( نسبت به آن چیزی که واقعا هست )
خوب جلوه دادن ( چیزی بد )

بپرس