glacis

/ˈɡleɪsəs//ˈɡleɪsəs/

معنی: شیب، سرازیری ملایم، حصار یا مانع محافظ
معانی دیگر: شیب ملایم، سرازیری تدریجی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: glacis, glacises
• : تعریف: a gradual slope or incline.

جمله های نمونه

1. The main of the southwest glacis region of least dip is braideddelta system and slope fan system.
[ترجمه گوگل]اصلی ترین ناحیه یخبندان جنوب غربی با کمترین شیب، سیستم بافته دلتا و سیستم فن شیب دار است
[ترجمه ترگمان]در جنوب غربی glacis حداقل شیب سیستم braideddelta و سیستم پنکه شیب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Suzhou Huqiu tower is famous world culture heritage, yet tower body glacis.
[ترجمه گوگل]برج Suzhou Huqiu یک میراث فرهنگی مشهور جهان است، اما بدنه برج glacis
[ترجمه ترگمان]برج Suzhou دارای میراث فرهنگی معروف است، با این حال بدنه برج glacis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These included a new design for the top hull hatches, removal of the driver's visor in the glacis (front) plate and upper hull sides closer to the vertical.
[ترجمه گوگل]اینها شامل طراحی جدیدی برای دریچه‌های بدنه بالایی، برداشتن گیر راننده در صفحه glacis (جلو) و کناره‌های بدنه بالای بدنه نزدیک‌تر به عمودی بود
[ترجمه ترگمان]این ها شامل یک طرح جدید برای دریچه های بالای بدنه، حذف نقاب راننده در صفحه glacis (جلو)و کناره های بدنه بالایی به سمت عمودی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. B. Constant Humidity: PES can keep constant humidity around the planting area of a greenhouse that is divided into the planting area and the glacis area.
[ترجمه گوگل]ب- رطوبت ثابت: PES می تواند رطوبت را در اطراف محل کاشت گلخانه که به منطقه کاشت و ناحیه گلخانه تقسیم می شود، حفظ کند
[ترجمه ترگمان]۲ رطوبت ثابت: PES می تواند رطوبت ثابت اطراف محل کاشت یک گلخانه را حفظ کند که به منطقه کاشت و منطقه glacis تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Casting was used not only for the turret, but also for the main elements of its hull - the glacis, turret ring and rear.
[ترجمه گوگل]ریخته گری نه تنها برای برجک، بلکه برای عناصر اصلی بدنه آن - glacis، حلقه برجک و عقب استفاده شد
[ترجمه ترگمان]از ریخته گری نه تنها برای برجک استفاده می شد، بلکه برای عناصر اصلی بدنه آن - the، حلقه مناره و عقب نیز به کار می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This badge was placed on the vehicle's upper left glacis armor. The fasces-emblem and namesake of the Fascist Party -consisted of an ax wrapped with rods.
[ترجمه گوگل]این نشان روی زره ​​شیشه ای سمت چپ بالای خودرو قرار داده شد نماد و همنام حزب فاشیست از تبر پیچیده شده با میله تشکیل شده بود
[ترجمه ترگمان]این نشان روی زره بالای بالای جاده نصب شده بود نشانه حزب کمونیست بود و اسم آن حزب فاشیست را تشکیل می داد که عبارت بود از یک تبر که با میله ها پیچیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The M2 featured a high superstructure with a sponson mounted machine gun in each corner. in addition, two more machine guns were fixed in the glacis plate and fired by the driver.
[ترجمه گوگل]M2 دارای یک روبنای بلند با یک مسلسل در هر گوشه بود علاوه بر این، دو مسلسل دیگر در صفحه glacis نصب شده و توسط راننده شلیک شد
[ترجمه ترگمان]M۲ دارای superstructure بالای superstructure با یک مسلسل mounted نصب شده در هر گوشه بودند علاوه بر این، دو مسلسل دیگر در بشقاب glacis نصب و توسط راننده شلیک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیب (اسم)
dip, inclination, incline, pendant, slant, slope, tilt, declivity, rake, gradient, glacis, talus, shelving

سرازیری ملایم (اسم)
glacis

حصار یا مانع محافظ (اسم)
glacis

تخصصی

[عمران و معماری] شیب ملایم
[زمین شناسی] شیب ملایم (بدنه سد)
[] اصطلاح مهجور برای قسمت کم شیب صخره که در صعود آن نیازی به گیره گرفتن با دست نیست .
[آب و خاک] شیب ملایم

انگلیسی به انگلیسی

• gentle slope; incline; slope that comes down from a fort; neutral area that stretches between two opposing or fighting forces

پیشنهاد کاربران

خاکریز، خاکریزی که در قدیم پای دیوار قلعه ها می ساختند تا، مثلاً، دشمن با نقب زدن نتواند به درون قلعه راه یابد.

بپرس