glacier

/ˈɡleɪʃər//ˈɡlæsɪə/

معنی: یخچال طبیعی، توده یخ غلتان، یخ رود، برف رود، رودخانه یخ
معانی دیگر: (زمین شناسی) یخرود (در جاهایی که میزان ریزش برف از میزان ذوب آن بیشتر است برف اضافی انباشته می شود و کم کم به صورت رودی از برف و یخ با سرعتی بسیار کم به حرکت در می آید)، یخسار، یخ پهنه، توچال، ی  رود، توده ی  غلتان، رودخانه ی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: glaciered (adj.)
• : تعریف: a very large accumulation of ice formed in cold regions from compacted snow and moving very slowly outward or downward on a slope.

- This glacier flows at a rate of eight feet per day.
[ترجمه گوگل] این یخچال طبیعی با سرعت هشت فوت در روز جریان دارد
[ترجمه ترگمان] این یخچال به میزان ۸ فوت در روز جریان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. glacier mill
تنوره ی یخرود،تنوره ی یخ پهنه،چاه یخساز

2. glacier snout
یخچال پوز،دماغه ی یخرود

3. a retrograding glacier
یخرود در حال پسروی

4. deep fissures in a glacier
شکاف های ژرف در یخ رود

5. the recession of a glacier
پسرفت یخرود

6. the terminus of a glacier
پایانگاه یک یخرود

7. rocks which are scored by the movement of the glacier
صخره هایی که حرکت یخرود آنها را خراشانده است

8. A river or glacier debouches on the plains.
[ترجمه گوگل]یک رودخانه یا یخچال طبیعی در دشت فرو می ریزد
[ترجمه ترگمان]یک رودخانه یا کوه یخی در دشت ها پرسه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The best bit was walking along the glacier.
[ترجمه گوگل]بهترین چیز قدم زدن در کنار یخچال بود
[ترجمه ترگمان]بهترین بیت در حال قدم زدن در امتداد یخچال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The route up the Wellenkuppe from the glacier follows a wide snow ramp and then scrambles over rock for a while.
[ترجمه گوگل]مسیر صعود به Wellenkuppe از یخچال طبیعی، یک سطح شیبدار برفی گسترده را دنبال می‌کند و سپس برای مدتی روی صخره می‌چرخد
[ترجمه ترگمان]مسیر کوه یخی که از کوه یخی بالا می رود از یک شیب وسیع برفی پیروی می کند و سپس برای مدتی روی سنگ خم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was 000 feet of descent to the glacier to prepare for.
[ترجمه گوگل]000 فوت فرود به یخچال برای آماده شدن وجود داشت
[ترجمه ترگمان]۱۰۰۰ فوت آب برای آماده سازی برای این یخچال وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Stubai glacier is another good bet for summer skiing.
[ترجمه گوگل]یخچال Stubai یکی دیگر از گزینه های خوب برای اسکی تابستانی است
[ترجمه ترگمان]یخچال Stubai یک شرط خوب دیگر برای اسکی تابستانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Residents of Glacier Bay are complaining about the pollution caused by cruise ships.
[ترجمه گوگل]ساکنان خلیج گلاسیر از آلودگی ناشی از کشتی های تفریحی شکایت دارند
[ترجمه ترگمان]ساکنان خلیج یخچال در مورد آلودگی ناشی از کشتی های مسافرتی شکایت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was as tall and cold as a glacier rolling down a valley, crunching trees like matchsticks.
[ترجمه گوگل]بلند و سرد بود مثل یخچالی که از یک دره غلت می خورد و درختان را مثل چوب کبریت خرد می کرد
[ترجمه ترگمان]این کوه به بلندی کوه یخی بود که روی یک دره غلت می خورد و درختان مانند matchsticks را خرد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The glacier dislocated great stones.
[ترجمه گوگل]یخچال سنگ های بزرگ را جابجا کرد
[ترجمه ترگمان]کوه یخی سنگ بزرگی را از هم جدا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یخچال طبیعی (اسم)
glacier

توده یخ غلتان (اسم)
glacier, iceberg, icefall

یخ رود (اسم)
glacier

برف رود (اسم)
glacier

رودخانه یخ (اسم)
glacier

تخصصی

[عمران و معماری] یخچال - یخچال طبیعی - توده یخ غلطان - روانه یخ
[زمین شناسی] یخچال، یخسار توده ضخیمی از یخ که از تراکم و تبلور دوباره برف در خشکی ایجاد شده و دارای شواهدی از حرکت در گذشته و حال است. الف) توده بزرگ یخی که حداقل بخشی از آن، در اثر تراکم و تبلور مجدد برف روی خشکی تشکیل می شود و به آهستگی در اثر خزش به سمت پایین دامنه یا به علت وزنش در تمام جهات به سمت خارج (از خشکی) حرکت می کند، و تا یک سال باقی می ماند .در این بین یخچال های کوهستانی کوچک بعلاوه صفحات یخ قاره ای و سکوی یخی نیز وجود دارند که در اقیانوس شناورند و بخشی از آنها حاصل از یخ موجود در خشکی می باشد ب) این واژه در آلاسکا برای یخ های دشت سیلابی یا توده ای از یخ زمین بکار برده می شود
[] یخچال
[آب و خاک] بهمن

انگلیسی به انگلیسی

• very large mass of ice formed through the gradual accumulation of snow in high cold regions
of an glacier, like a glacier
a glacier is a huge mass of ice which moves very slowly, often down a mountain valley.

پیشنهاد کاربران

glacier/یخچال طبیعی
ice cap/کلاهک برفی
ice sheet/پهنه برفی
hail/تگرگ
icicle/قندیل یخ
igloo/iglu/کلبه یخی اسکیموها
black ice/یخ سیاه به لایهٔ نازکی از یخ شفاف شیشه مانند روی سطوح گفته می شود. این نوع یخ واقعاً سیاه رنگ نیست. بلکه شفاف و بی رنگ است و باعث می شود که سطح آسفالت زیر آن دیده شود. به همین دلیل یخ سیاه نامیده می ش
...
[مشاهده متن کامل]

ˈɡlasɪə, ˈɡleɪsɪə/A glacier is a persistent body of dense ice that is constantly moving under its own weight
یخچال طبیعی یا پیریَخ ( به فارسی تاجیکی ) توده ای یخ است که بر اثر نیروی گرانش از نواحی بلند کوهستانی یا در نواحی قطبی شمالی و جنوبی زمین، که دارای هوای بسیار سردی هستند، به آرامی جریان پیدا می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

glacier ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: یخسار
تعریف: تودۀ بزرگی از یخ که روی خشکی تشکیل می‏شود و به پایینِ شیب می‏خزد|||متـ . یخچال طبیعی
تکه یخی که روی دریا شکل میگیره
پهنه یخی
یخ گستره ، گستره یخی
یخچال طبیعی، که در مناطق یخبندان شکل می گیرد.

بپرس