glacially

جمله های نمونه

1. Other forces glacially silent and immovable, have prevented action.
[ترجمه گوگل]نیروهای دیگری که از نظر یخبندان خاموش و بی حرکت هستند، مانع از عمل شده اند
[ترجمه ترگمان]نیروهای دیگر، ساکت و بی حرکت، از عمل جلوگیری کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That's true in temperate regions, where glaciers—glacially—flow downhill. Over thousands of years, the frozen masses can scrape miles off of mountains.
[ترجمه گوگل]این در مناطق معتدل صادق است، جایی که یخچال‌ها - به صورت یخبندان - در سراشیبی جریان دارند در طول هزاران سال، توده های یخ زده می توانند کیلومترها از کوه ها خراشیده شوند
[ترجمه ترگمان]این درست در مناطق معتدل است که در آن یخچال های طبیعی در سراشیبی قرار دارند در طول هزاران سال، توده های یخ زده می توانند مایل ها دوری از کوهستان ها را scrape
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Web shopping can be glacially slow, and the site difficult to navigate.
[ترجمه گوگل]خرید اینترنتی می‌تواند بسیار کند باشد و حرکت در سایت دشوار باشد
[ترجمه ترگمان]خرید وب می تواند بسیار کند به نظر برسد، و جهت یابی آن مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Instead of happening kind of glacially, you're on the beach right where the water is coming in and it's constantly changing the way the sand is laid out, " he said.
[ترجمه گوگل]به‌جای اینکه به‌طور یخبندان اتفاق بیفتد، شما در ساحلی هستید که آب وارد آن می‌شود و مرتباً نحوه چیدمان شن‌ها را تغییر می‌دهد
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" به جای این اتفاق، شما در ساحل درست جایی که آب می آید، قرار دارید و به طور مداوم در حال تغییر مسیر شنی است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Like traffic caught in rush hour, freeway construction moves glacially -- especially when well-organized locals try to spike it.
[ترجمه گوگل]ساخت و ساز آزادراه مانند ترافیکی که در ساعات شلوغی درگیر شده است، به صورت یخبندان حرکت می کند - به ویژه زمانی که افراد محلی سازمان یافته سعی می کنند آن را افزایش دهند
[ترجمه ترگمان]مانند ترافیک که در ساعت شلوغی رخ می دهد، ساخت وساز بزرگراه به سرعت حرکت می کند - - به ویژه زمانی که افراد محلی سازمان یافته تلاش می کنند آن را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However, the natural law governing committees soon took hold and progress was glacially slow.
[ترجمه گوگل]با این حال، کمیته های حاکم بر قانون طبیعی به زودی پا به عرصه وجود گذاشتند و پیشرفت از نظر یخبندان کند بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، به زودی کمیته های حاکم بر قانون حاکم شدند و پیشرفت به کندی پیش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dried and shriveled cacti trunks dot a bleak lava landscape so broken with razor-sharp edges that moving across it is glacially slow.
[ترجمه گوگل]تنه‌های خشک شده و چروکیده کاکتوس‌ها منظره‌ای از گدازه‌های تیره و تار را پر می‌کنند که با لبه‌های تیغی تیز شکسته شده‌اند که حرکت در آن به‌طور یخبندان آهسته است
[ترجمه ترگمان]گیاهان کاکتوس خشک و پژمرده، یک چشم انداز خشک از گدازه با لبه های تیز و تیز که از آن عبور می کنند به کندی پیش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And that is only a start, because the NASD system is glacially slow, reporting prices with a 30-minute delay.
[ترجمه گوگل]و این فقط یک شروع است، زیرا سیستم NASD از نظر یخبندان کند است و قیمت ها را با 30 دقیقه تاخیر گزارش می دهد
[ترجمه ترگمان]و این فقط یک شروع است، چرا که سیستم NASD به کندی پیش می رود و قیمت را با تاخیر ۳۰ دقیقه ای گزارش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Last year's winner, Hannah, gave Riggs a snarl, but he kept his cool, plodding down the runway both gracefully and glacially.
[ترجمه گوگل]برنده سال گذشته، هانا، ریگز را غرغر کرد، اما او خونسردی خود را حفظ کرد و با ظرافت و یخبندان از باند فرود آمد
[ترجمه ترگمان]برنده سال پیش، هنا، ما را شکست داد، اما او خونسردی خود را حفظ کرد و با وقار هر دو را روی باند فرود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a glacial manner, like a glacier

پیشنهاد کاربران

بپرس