1. he gives alms for the salvation of his father's soul
به خاطر آمرزش روح پدرش صدقه می دهد.
2. he gives no outward sign of happiness
او نشانه ی آشکاری از شادی بروز نمی دهد.
3. it gives me great pleasure to have had the opportunity of meeting you
بسیار محظوظم که فرصت ملاقات شما را پیدا کرده ام.
4. knowledge gives one poise and independence
دانش به انسان وقار و استقلال می دهد.
5. menstruation gives rise to a characteristic malaise in some women
قاعدگی در برخی زنان موجب بیمارگونگی ویژه ای می شود.
6. nothing gives me more pleasure than the poetry of hafez
هیچ چیزی برایم لذت بخش تر از شعر حافظ نیست.
7. she gives herself for money
آن زن خود را در مقابل پول می فروشد.
8. his devotion gives him a title to our gratitude
فداکاری او،وی را مستحق امتنان ما می کند.
9. his wealth gives him tremendous leverage in our district
ثروتش در منطقه ی ما به او قدرت زیادی می دهد.
10. my sweater gives off a lot of fluff
ژاکت من خیلی پرز می ریزد.
11. rotten meat gives off a bad smell
گوشت فاسد بوی بدی می دهد.
12. the book gives an idealized picture of rural life
آن کتاب تصویری آرمانی از زندگی روستایی ارایه می دهد.
13. the window gives to the garden
پنجره رو به باغ است.
14. this car gives a smooth ride
این اتومبیل آرام و بی تکان می رود.
15. this dictionary gives an exact definition of each word
این فرهنگ معنی دقیق هر واژه را می دهد.
16. this movie gives me the creeps
این فیلم مرا به چندش می آورد.
17. this teacher gives hard assignments
این معلم تکلیف های مشکلی می دهد.
18. when he gives orders he expects his soldiers to jump
وقتی که فرمان می دهد،انتظار دارد که سربازانش از جا بپرند.
19. a writer who gives all the gamy details
نویسنده ای که همه ی جزئیات زننده را شرح می دهد
20. every time he gives money to a beggar, he makes a parade of it
هر بار که به گدا پول می دهد کاری می کند که همه بفهمند.
21. every time he gives money to a begger he tries to be conspicuous
هر وقت پول به گدا می دهد سعی می کند دیگران بفهمند.
22. his political vision gives this play a dimension which is lacking in his other plays
دید سیاسی او به این نمایش سویگانی (بعدی) می دهد که در نمایش های دیگر او وجود ندارد.
23. the exhaust pipe gives forth smoke
لوله ی اگزوز دود می دهد.
24. this insurance policy gives you complete coverage
این بیمه نامه به شما پوشش کامل می دهد.
25. a large mirror which gives an illusion of space in a small room
آئینه ی بزرگی که در یک اتاق کوچک تصور غیر واقعی از فضا ایجاد می کند
26. an extra lock on the door gives me a feeling of security
یک قفل اضافی بر در به من احساس خاطر جمعی می دهد.
27. when push comes to shove, he gives in
وقتی که کار به جاهای باریک می رسد او زه می زند.
28. standing in front of a large group gives me the horrors
ایستادن در جلو یک گروه بزرگ مرا سخت دچار وحشت می کند.
29. the agreement has no validity until the president gives his yes
تا رئیس جمهور موافقت نکند آن قرارداد فاقد ارزش قانونی است.
30. it is the laughter and optimism in you that gives me strength
این خنده و خوشبینی تو است که به من قوت قلب می دهد.