✍️ تسلیم شدن یا خود را به مقامی مسئول، مانند پلیس یا یک مقام دیگر، سپردن، معمولاً به دلیل گناه یا خلافی.
... [مشاهده متن کامل]
👇مترادف؛
👇مثال؛
تسلیم و تحویل دادن
to allow the police or an enemy to take you as a prisoner
مثلا:
. The gunman gave himself up to the police
مثلا:
خود را فدا کردن در راه کسی یا وقفِ چیزی کردن
خود را واگذار کردن به کسی یا چیزی
از جان و دل مایه گذاشتن برای کسی یا چیزی
خود را تسلیمِ پلیس یا دشمن یا چیزی کردن
خود را واگذار کردن به کسی یا چیزی
از جان و دل مایه گذاشتن برای کسی یا چیزی
خود را تسلیمِ پلیس یا دشمن یا چیزی کردن
خود را احاطه کردن با
خودتو تسلیم کن
خودت را تسلیم کن
or
خودت را تسلیم من کن
خودت را تسلیم من کن