### 1. To Excuse Someone ( بخشیدن / چشم پوشی کردن )
- EN: "I'll give you a pass this time because you apologized. "
FA: "این بار به خاطر عذرخواهیت چشم پوشی می کنم. "
( Literal: "This time, I’ll overlook it because you apologized. " )
... [مشاهده متن کامل]
### 2. To Allow Entry ( اجازهٔ ورود دادن )
- EN: "This ticket gives you a pass to the concert. "
FA: "این بلیت به شما اجازهٔ ورود به کنسرت را می دهد. "
### 3. To Approve Something ( تأیید کردن )
- EN: "The boss gave your idea a pass. "
FA: "رئیس ایدهٔ تو را تأیید کرد. "
### 4. Slang: Letting Someone Off Easy ( راحت گذشتن از کسی )
- EN: "He usually fines everyone, but he gave you a pass!"
FA: "معمولاً به همه جریمه می زنه، ولی از تو راحت گذشت!"
deepseek
FA: "این بار به خاطر عذرخواهیت چشم پوشی می کنم. "
... [مشاهده متن کامل]
### 2. To Allow Entry ( اجازهٔ ورود دادن )
FA: "این بلیت به شما اجازهٔ ورود به کنسرت را می دهد. "
### 3. To Approve Something ( تأیید کردن )
FA: "رئیس ایدهٔ تو را تأیید کرد. "
### 4. Slang: Letting Someone Off Easy ( راحت گذشتن از کسی )
FA: "معمولاً به همه جریمه می زنه، ولی از تو راحت گذشت!"
اجازه دادن به بازیکن برای دور زدن یک نقطه خاص بدون جریمه یا چالش
یا
... [مشاهده متن کامل]
تصمیم گرفتن که کاری را انجام ندهید یا تصمیمی نگیرد.
مثال:
اگه خودت رو نشونم بدی، می ذارم بری. یا کاری باهات ندارم
در اصطلاح عامیانه:
گفتن چیزی که به وضوح نشان بدهد می خواهید با کسی رابطه عاشقانه یا جنسی شروع کنید.