Try sthکاری را امتحان کردن به کاری دست زدنیک امتحانی کردنبرای انجام کاری تلاش کردنتلاش/تلاشی کردن1 ) They might still have tickets left - why don't you give it a try?2 ) I decided to give skiing a try+ عکس و لینک