۱ - اخراج کردن ۲ - با کسی قطع ارتباط کردن
اخراج کردن
1:اخراج کردن
The boss gave ali the push yesterday
رئیس دیروز علی رو اخراج کرد.
2:قطع ارتباط کردن
I finally gave him the push last night.
بالاخره دیشب باهاش قطع ارتباط کردم.
رئیس دیروز علی رو اخراج کرد.
2:قطع ارتباط کردن
بالاخره دیشب باهاش قطع ارتباط کردم.