✍️ دادن آزادی یا اختیار کافی به کسی تا اشتباه کند یا شخصیت واقعی خود را نشان دهد، که اغلب منجر به سقوط یا شکست فرد می شود.
✍️✍️ اجازه دادن به کسی برای عمل کردن به یک شیوه خاص، که اغلب به این معنی است که آن شخص ممکن است از این آزادی سوءاستفاده کند و در نتیجه عواقب منفی به وجود آید.
... [مشاهده متن کامل]
👈مترادف؛ Give someone enough rope to hang themselves, give leeway, allow freedom
👇مثال؛
The manager decided to give him rope to see if he could handle the project on his own.
By giving her rope, they hoped she would reveal her true intentions.
Sometimes, it's best to give someone rope and let them learn from their own mistakes.
✍️✍️ اجازه دادن به کسی برای عمل کردن به یک شیوه خاص، که اغلب به این معنی است که آن شخص ممکن است از این آزادی سوءاستفاده کند و در نتیجه عواقب منفی به وجود آید.
... [مشاهده متن کامل]
👈مترادف؛ Give someone enough rope to hang themselves, give leeway, allow freedom
👇مثال؛
میدان عمل دادن - دست کسی را باز گذاشتن
اجازه دادن به کسی تا کاری را که می دانیم چالشی است انجام دهد و بعد عواقب آن را تجربه کند.