( عامیانه )
دست از اذیت کردن کسی برداشتن/راحت گذاشتن کسی.
Come on, give her a break, she’s been working so hard!"
دست از اذیت کردن کسی برداشتن/راحت گذاشتن کسی.
به کسی لطف کردن
به کسی فرصت دادن
به کسی رحم کردن
به کسی فرصت دادن
به کسی رحم کردن
شوخی نکن
دروغ نگو
برو بابا
دروغ نگو
برو بابا
اصطلاح ) 1 - فرصت یا مهلت دادن به کسی، به کسی فشار نیاوردن، امان دادن، راحت گذاشتن کسی، دست از سر کسی برداشتن!
مثال: Give the poor guy a break
به اون مرد بیچاره فشار نیار!/ به اون بیچاره مهلت بده!/ اون بیچاره رو راحت بذار!
... [مشاهده متن کامل]
2 - بعضی وقتا برای دادن یک جواب متقابل تمسخر آمیز به طرف مقابل برای بیان مخالفت خود یا اینکه چیزی را باور نکرده اید بکار می رود مثل معادل های فارسی: بی خیال بابا، داری شوخی میکنی، نه بابا، گرفتی ما رو، عجبا و. . .
مثال:
A: He says he went Harvard
B: Give me a break! I doubt he even graduated from high school
نفر اول: اون میگه رفته هاروارد.
نفر دوم: بی خیال بابا! من شک دارم که اون حتی دیپلم هم گرفته باشد.
مثال: Give the poor guy a break
به اون مرد بیچاره فشار نیار!/ به اون بیچاره مهلت بده!/ اون بیچاره رو راحت بذار!
... [مشاهده متن کامل]
2 - بعضی وقتا برای دادن یک جواب متقابل تمسخر آمیز به طرف مقابل برای بیان مخالفت خود یا اینکه چیزی را باور نکرده اید بکار می رود مثل معادل های فارسی: بی خیال بابا، داری شوخی میکنی، نه بابا، گرفتی ما رو، عجبا و. . .
مثال:
نفر اول: اون میگه رفته هاروارد.
نفر دوم: بی خیال بابا! من شک دارم که اون حتی دیپلم هم گرفته باشد.