give over

/ˈɡɪvˈoʊvə//ɡɪvˈəʊvə/

معنی: واگذار کردن، ترک کردن، واگذاردن، دست کشیدن از
معانی دیگر: 1- دادن، تسلیم کردن، رد کردن به 2- ایستادن، دست نگه داشتن، متوقف شدن 3- ذخیره کردن، کنار گذاشتن

جمله های نمونه

1. I hope the rain will soon give over.
[ترجمه گوگل]امیدوارم باران به زودی تسلیم شود
[ترجمه ترگمان]امیدوارم باران به زودی تمام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I wish you lot would just give over!
[ترجمه گوگل]ای کاش خیلی ها تسلیم می شدند!
[ترجمه ترگمان]ای کاش همین الان تسلیم می شدی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Give over, can't you? I can't work with you chattering away like that.
[ترجمه گوگل]بده، نمی توانی؟ من نمی توانم با شما کار کنم که اینطور حرف می زنید
[ترجمه ترگمان]تسلیم شو، مگه نه؟ من نمی تونم با تو این جوری حرف بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Oh, give over complaining, we're nearly there.
[ترجمه گوگل]اوه، دست از شکایت بردارید، ما تقریباً رسیده ایم
[ترجمه ترگمان]اوه، بی خیال شکایت، ما تقریبا رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They've doubled your salary? Give over!
[ترجمه گوگل]آنها حقوق شما را دو برابر کرده اند؟ واگذار کردن!
[ترجمه ترگمان]حقوق شما دو برابر شده؟ ! تسلیم شو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Give over, Chris! You're hurting me.
[ترجمه گوگل]بده، کریس! تو داری به من آسیب میزنی
[ترجمه ترگمان]\"تسلیم شو،\" کریس تو داری به من صدمه می زنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Give over that crying!
[ترجمه گوگل]دست از گریه بردار!
[ترجمه ترگمان]! اون گریه رو تمومش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Give over teasing that cat.
[ترجمه گوگل]دست از اذیت کردن آن گربه بردارید
[ترجمه ترگمان]اون گربه را اذیت نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Now then, give over!
[ترجمه گوگل]حالا پس، تسلیم شوید!
[ترجمه ترگمان]خوب، حالا، تسلیم شو!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Please give over crying. Do give over!
[ترجمه گوگل]لطفا گریه را کنار بگذارید تسلیم شو!
[ترجمه ترگمان] لطفا گریه کن! تسلیم شو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mrs Dashwood began shortly to give over every hope of the kind.
[ترجمه گوگل]خانم داشوود به زودی شروع به تسلیم همه امیدهای این نوع کرد
[ترجمه ترگمان]خانم Dashwood به زودی به هر امید دیگری پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Every year we give over 200 million pounds of clothing away to the Salvation Army.
[ترجمه گوگل]ما هر سال بیش از 200 میلیون پوند لباس به ارتش نجات می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما سالانه بیش از ۲۰۰ میلیون پوند لباس به ارتش رستگاری می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If you refuse to give over the secret documents you will be killed.
[ترجمه گوگل]اگر از دادن اسناد محرمانه امتناع کنید کشته خواهید شد
[ترجمه ترگمان]اگر از دادن مدارک مخفی امتناع کنی، کشته خواهی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tibetan medicine establishments at all levels throughout Tibet give over 500,000 out - patient consultations annually.
[ترجمه گوگل]مؤسسات پزشکی تبت در تمام سطوح در سراسر تبت سالانه بیش از 500000 مشاوره خارج از بیمار ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]مراکز پزشکی تبتی در تمام سطوح تبت سالانه بیش از ۵۰۰،۰۰۰ مشاوره بیمار - بیمار را ارایه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We told the obnoxious guest to give over.
[ترجمه گوگل]به مهمان بداخلاق گفتیم که تسلیم شود
[ترجمه ترگمان] ما به اون مهمان لعنتی گفتیم که تسلیم شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واگذار کردن (فعل)
abandon, surrender, concede, cede, assign, relegate, give, transfer, abdicate, admit, quitclaim, title, make over, remise, vest, entrust, intrust, give over, yield

ترک کردن (فعل)
leave, expatriate, defect, abnegate, relinquish, give up, pull out, disuse, desert, evacuate, give over, throw over

واگذاردن (فعل)
devolve, betake, give over

دست کشیدن از (فعل)
leave, quit, discard, go out, give over, surcease, disaccustom, knock off, leave off

پیشنهاد کاربران

give over
تسلیم کردن/تحویل دادن یک فرد مجرم به پلیس و مقامات
- deliver a wanted person to the authorities
💠 she gave him over to the police
⭐⭐⭐
تمومش کن این کارو ( =کار آزاردهنده )
- INFORMAL•BRITISH
...
[مشاهده متن کامل]

stop doing something
- to stop doing something, usually something annoying
💠 Give over, will you!’ she shouted"
💠 Oh ( do ) give over ( = stop complaining ) , it's not my fault!
💠 [ - ing verb ]
It's time you gave over pretending you're still a teenager.
⭐⭐⭐
بیخیال بابا - دست بردار ( من که باورم نمیشه )
- idiom UK old - fashioned informal
used to show that you do not believe what has been said to you
💠 They've doubled your salary? Give over!
⭐⭐⭐
خود را واگذاردن به یک احساس یا حالت هیجانی
- allow oneself to be taken over by an emotion or addiction.
💠 I gave myself over to the joy of gliding down a long ski run

Give yourself over to st
خود را وقف چیزی کردن
بیخیال شو
دست بردار
تمومش کن
سپردن، اختصاص دادن

بپرس