دوستان همان give up : تسلیم شدن است .
فقط مفعول بصورت ضمیر it آمده است .
فقط مفعول بصورت ضمیر it آمده است .
فارسی: دست برداشتن از چیزی، تسلیم شدن یا تلاش نکردن بیشتر.
... [مشاهده متن کامل]
"بعد از ساعت ها تلاش برای تعمیر ماشین، مجبور شدم دست بردارم. "
فارسی: تشویق کردن یا دست زدن به نشان تقدیر. "up" به معنی بالا بردن احترام و تشویق
"بیا دست بزنیم برای اجراکنندگان!"
فارسی: واگذار کردن یا تسلیم کردن چیزی.
"او مجبور شد کلیدهای ساختمان را تسلیم کند. "
بعد از یک نمایش فوق العاده، جمعیت ایستادند و برای رقصندگان دست زدند و به تلاش و فداکاری آنها ارج نهادند.
او می دانست که تماشاگران وقتی او با آهنگ جدیدش به صحنه می رود، برایش دست خواهند زد.
آنها برای رویداد خیریه دست زدند و هزاران دلار برای این هدف جمع کردند.
ما باید برای معلمانی که فراتر از وظیفه شان برای الهام بخشی به دانش آموزان تلاش می کنند، احترام بگذاریم.
منتقدان برای دیدگاه منحصر به فرد و روایت گری کارگردان در فیلم دست زدند.
او بالاخره تصمیم گرفت شغل قدیمی اش را رها کند و وارد یک حرفه جدید شود، زیرا احساس می کرد شغل قبلی اش دیگر او را راضی نمی کند.
ورزشکاران برای هوادارانشان دست زدند و پیروزی را به کسانی که از آنها حمایت کردند تقدیم کردند.
او انتظار نداشت که جمعیت برای سخنرانی اش دست بزنند، اما آنها کاملاً تحت تاثیر حرف های او قرار گرفتند.
بعد از سال ها مبارزه، او مجبور شد به خاطر سلامت روانی اش این را رها کند.
مربی از تیم خواست که برای حریفانشان دست بزنند و مهارت و اراده آنها را تشخیص دهند.
دست کشیدن - تسلیم شدن
تسلیم شو
دست زدن
رها شدن
دست زدن
رها شدن
تسلیم شدن
موقعه اعلام نام یه نفر در یه مراسم یا سمینار اینو میگن به معنی به افتخارش که حضار اون فرد رو تشویق میکنند.
تسلیمش کن ، تسلیم شدن، دست کشیدن
ولش کن! بیخیال!
تسلیم شو! ، دستا بالا!
تشویق کردن، تحسین کردن، کف زدن