give a piece of your mind

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
انتقاد کردن / صریح گفتن / اعتراض کردن / حرف دل را رک گفتن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( انتقادی – منفی ) :**
وقتی کسی با عصبانیت یا ناراحتی، نظر یا اعتراضش را مستقیم بیان می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: *She gave him a piece of her mind for being late again. *
به خاطر دوباره دیر کردن، حسابی بهش اعتراض کرد.
2. ** ( صریح – محاوره ای ) :**
بیان کردن نظر یا احساسات بدون ملاحظه یا تعارف.
مثال: *I’ll give you a piece of my mind if you keep lying. *
اگه همین طور دروغ بگی، رک بهت می گم چی فکر می کنم.
3. ** ( ادبی – استعاری ) :**
اشاره به بخشیدن یا دادن قسمتی از ذهن، یعنی آشکار کردن افکار و احساسات واقعی.
مثال: *He finally gave his boss a piece of his mind. *
بالاخره به رئیسش رک حرف دلش را زد.
- - -
🔸 مترادف ها:
tell off – scold – reprimand – criticize – speak frankly – lash out – vent