girly


معنی: دخترانه، دختر وار، غیر بالغ
معانی دیگر: girlie دختر، خام وبچه گانه

جمله های نمونه

1. a girly magazine
(خودمانی) مجله ای که عکس دختران لخت دارد

مترادف ها

دخترانه (صفت)
girlie, girly

دختر وار (صفت)
girlie, girly, girlish

غیر بالغ (صفت)
infant, girly

انگلیسی به انگلیسی

• featuring nude or partially dressed women; typically feminine in character, fitting girls rather than boys

پیشنهاد کاربران

بپرس