girls

جمله های نمونه

1. girls and boys tend to form groups of their peers
دختران و پسران تمایل به تشکیل گروه های همسال خود را دارند.

2. girls did not receive enough schooling
به دخترها آموزش کافی نمی دادند.

3. girls remain virgin until they are married
دخترها تا زمانی که ازدواج کنند باکره می مانند.

4. choir girls
دختران در دسته ی همسرایان

5. flighty girls
دختران مل و مست

6. many girls labelled "bad" turned out to be mentally ill
بعدا معلوم شد که خیلی از دخترهایی که اسمشان بد در رفته بود از نظر روانی بیمار بودند.

7. nice girls do not go there alone
دخترهای نجیب تنها آنجا نمی روند.

8. other girls were jealous of her pearly skin
دختران دیگر به پوست مرواریدسان او رشک می بردند.

9. school girls in braids and blue uniforms
دختر مدرسه ای ها با موهای بافته و روپوش های آبی

10. shapely girls welcomed him to paradise
دختران پری پیکر در بهشت به او خوش آمد گفتند.

11. the girls appeared to be under a glamor
چنین به نظر می رسید که دختران طلسم شده اند.

12. the girls pelted us with green apples
دخترها سیب های سبز به ما پرتاب کردند.

13. the girls were peering at us from behind trees
دخترها از پشت درختان به ما خیره شده بودند.

14. twin girls
دختران دوقلو

15. the little girls capered toward home
دختر بچه ها بازی کنان روانه ی منزل شدند.

16. the twin girls were exactly alike
خواهران دوقلو درست شکل هم بودند.

17. two school girls
دو دختر مدرسه

18. each of the girls had an escort
هر یک از دخترها یک همراه داشت.

19. he inveigled young girls
او دختران جوان را گمراه می کرد.

20. he slays the girls with his soft songs
با آوازهای ملایم خود دخترها را می کشد.

21. a bevy of village girls surrounded them
گروهی از دختران روستا دور آنها را گرفتند.

22. a woman and two girls
یک زن و دو دختر

23. he doesn't fetch the girls the way his brother does
او همانند برادرش دخترها را به طرف خود جلب نمی کند.

24. the emotionalism of adolescent girls
شور و هیجان دختران نوباوه

25. the giggle of the girls could be heard from the next room
صدای کرکر خنده ی دخترها از اتاق مجاور به گوش می رسید.

26. they fostered two orphan girls
آنها دو دختر یتیم را بزرگ کردند.

27. to mix boys and girls in school
پسران و دختران را در مدرسه مختلط کردن

28. he forces gifts on the girls
او با زور و اصرار به دخترها هدیه می دهد.

29. young men peacocking around a girls school
مردان جوانی که در حوالی مدرسه ی دخترانه جولان می دادند

30. he is a devil with the girls
دخترها را که می بیند مثل گرگ می شود.

31. he vaunted in front of the girls
جلو دخترها لاف زد.

32. mehri and julie and three other girls
مهری و جولی و سه دختر دیگر

33. the incontinent man's stare at the girls
نگاه های خیره ی مرد شهوت پرست به دختران

34. a ratio of two boys to three girls
نسبت دو پسر به سه دختر

35. he stole a glance at the pretty girls
یواشکی به دخترهای خوشگل نظر انداخت.

36. the occurrence of these characteristics among black girls
پیدایش این ویژگی ها در میان دختران سیاهپوست

37. every day the boys came to harry the girls
پسران هر روز می آمدند که مزاحم دخترها شوند.

38. as soon as the teacher turned his back, the girls tittered
تا معلم پشتش را به آنها کرد دخترها هرهر خنده را سر دادند.

39. her blue eyes were the envy of all the girls in the class
چشمان آبی او حسادت همه ی دختران کلاس را برمی انگیخت.

40. he used to stand by his shop and leer at the passing girls
او کنار مغازه اش می ایستاد و به دختران عابر چشم چرانی می کرد.

41. he used to stand at the street corner and ogle at the passing girls
او کنار خیابان می ایستاد و به دختران رهگذر نگاه هیز می کرد.

انگلیسی به انگلیسی

• young female children; women (slang); housemaids (slangs)

پیشنهاد کاربران

در زبان محاوره [slang] خطاب به زنان هم به کار می رود. بنابراین، در فارسی شاید بتوان این معادل ها را صرفاً برای کاربرد در ترجمه ی زبان محاوره به کار برد:
خانوما!
دخترخانوما!
خانوم خانوما!
دختران

بپرس