girl friday

/ˈɡɜːrlˈfraɪdi//ɡɜːlˈfraɪdi/

منشی ارشد، دستیار زن، معاون زن، زن کار امد و لایق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a female employee, aide, or assistant who faithfully attends to a variety of tasks.

جمله های نمونه

1. Mary, a well-known Sunday painter's girl Friday, went to the art exhibition in her Sunday best yesterday and made a hit with all the gentlemen there who seemed to have Sunday-go-to-meeting manners .
[ترجمه گوگل]مری، دختر جمعه نقاش معروف یکشنبه، دیروز در بهترین بازی خود به نمایشگاه هنری رفت و با همه آقایان آنجا که به نظر می رسید رفتارهای یکشنبه به جلسه را داشتند، موفق شد
[ترجمه ترگمان]مری، دختر یک شنبه معروف روز جمعه، روز یکشنبه بهترین نمایشگاه هنری خود را برگزار کرد و با همه آقایانی که در آنجا بودند برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mary, a well - known Sunday painter's girl Friday, went to the art exhibition in her Sunday best yesterday and made a hit with all the gentlemen there who seemed to have sunday-go-to-meeting mannes.
[ترجمه گوگل]مری، دختر جمعه معروف نقاش یکشنبه، دیروز در بهترین بازی خود به نمایشگاه هنری رفت و با همه آقایان آنجا که به نظر می رسید رفتارهای یکشنبه به جلسه داشتند، موفق شد
[ترجمه ترگمان]مری، که دختر یک شنبه معروف روز جمعه است، روز یکشنبه بهترین نمایشگاه هنری خود را به نمایش گذاشت و با همه آقایانی که به نظر می رسید یک شنبه با هم ملاقات داشته باشند، برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She became the firm's girl Friday by accident.
[ترجمه گوگل]او به طور تصادفی دختر شرکت جمعه شد
[ترجمه ترگمان]او روز جمعه با یک تصادف به دختر شرکت تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mary is a famous Sunday painter's girl Friday.
[ترجمه گوگل]ماری یک جمعه دختر نقاش معروف یکشنبه است
[ترجمه ترگمان]مری روز جمعه دختر یک نقاش معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The boss's girl Friday called me.
[ترجمه گوگل]جمعه دختر رئیس به من زنگ زد
[ترجمه ترگمان] دوست دختر رئیس بهم زنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mary, a well - known Sunday painter's girl Friday, went to the art exhibition in her Sunday best yesterday and made a hit with all the gentlemen there who seemed to have Sunday -go-to-meeting mannes.
[ترجمه گوگل]مری، دختر جمعه معروف نقاش یکشنبه، دیروز در بهترین بازی خود به نمایشگاه هنری رفت و با همه آقایان آنجا که به نظر می‌رسید مراسم یکشنبه‌ها را داشتند، موفق شد
[ترجمه ترگمان]مری، که دختر یک شنبه معروف روز جمعه است، روز یکشنبه بهترین نمایشگاه هنری خود را به نمایش گذاشت و با همه آقایانی که به نظر می رسید یک روز یکشنبه با هم ملاقات داشته باشند، برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The boss's girl Friday cwhichleed me.
[ترجمه گوگل]جمعه دختر رئیس من را تشویق کرد
[ترجمه ترگمان] \"دوست دختر رئیس\" جمعه cwhichleed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is Mary, my girl Friday, My office could't function without her.
[ترجمه گوگل]این مری است، دختر من جمعه، دفتر من بدون او نمی تواند کار کند
[ترجمه ترگمان]این ماری است، روز جمعه، دفتر من بدون او نمی تواند کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is Mary, my girl Friday . My office couldn't function without her .
[ترجمه گوگل]این مریم، دختر من جمعه است دفتر من بدون او نمی توانست کار کند
[ترجمه ترگمان] این \"ماری\" - ه، دوست دخترم دفتر من بدون اون کار نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She is my girl Friday.
[ترجمه گوگل]او دختر جمعه من است
[ترجمه ترگمان]اون جمعه دختر منه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She will not be content to be Executive Assistant to Mr. Seldom Seen of the Assistant VicePresident's Girl Friday, who is the only one who comes in on Saturday.
[ترجمه گوگل]او راضی نخواهد شد که دستیار اجرایی آقایی باشد که به ندرت در دختر جمعه دستیار معاون رئیس جمهور دیده می شود، که تنها کسی است که شنبه وارد می شود
[ترجمه ترگمان]او راضی نخواهد بود که دستیار اجرایی آقای Seldom از دختر Assistant جمعه، که تنها کسی است که روز شنبه وارد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To make a long story short I ask this girl Friday to give me her phone number so that we can get together the next day.
[ترجمه گوگل]برای خلاصه داستان از این دختر جمعه می خواهم شماره تلفنش را به من بدهد تا روز بعد دور هم جمع شویم
[ترجمه ترگمان]برای یک داستان طولانی از این دختر می خواهم تا شماره تلفنش را به من بدهد تا بتوانیم روز بعد با هم باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• woman who is a personal assistant to someone and who does general office work, trustworthy and efficient female office worker who attends faithfully to a diversity of tasks (informal)

پیشنهاد کاربران

بپرس