girded

جمله های نمونه

1. The climber girded himself with a rope.
[ترجمه گوگل]کوهنورد خود را با طناب بست
[ترجمه ترگمان]The خود را با طناب girded
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He girded his sword on.
[ترجمه گوگل]شمشیرش را بست
[ترجمه ترگمان]شمشیرش را به کمر بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He girded for a rough fight.
[ترجمه گوگل]او برای یک دعوای خشن کمربند بسته بود
[ترجمه ترگمان] اون یه دعوای خشن درست کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The girl girded up his clothing and stepped into the river.
[ترجمه گوگل]دختر لباس هایش را در آورد و به رودخانه رفت
[ترجمه ترگمان]دخترک لباس خود را بست و به رودخانه قدم گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He girded himself with armour for the battle.
[ترجمه گوگل]او برای جنگ زره پوشید
[ترجمه ترگمان]خود را در جامه رزم برتن کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The soldiers girded themselves for battle.
[ترجمه گوگل]سربازان خود را برای جنگ بستند
[ترجمه ترگمان]سربازان خود را به جهت جنگ می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Trees girded the dark lake.
[ترجمه گوگل]درختان دریاچه تاریک را بسته بودند
[ترجمه ترگمان]درختان بر روی دریاچه تاریک قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He girded on his sword.
[ترجمه گوگل]شمشیر خود را بست
[ترجمه ترگمان]شمشیرش را به دور کمرش حلقه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Both the defenders and opponents of the Constitution girded for a tough fight.
[ترجمه گوگل]هم مدافعان و هم مخالفان مشروطه برای مبارزه ای سخت کمربند بسته بودند
[ترجمه ترگمان]هم مدافعان و هم مخالفان قانون اساسی، به عنوان یک مبارزه سخت، به پا شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I girded myself for the next day.
[ترجمه گوگل]خودم را برای روز بعد بستم
[ترجمه ترگمان]خودم را به خاطر روز بعد، به خودم پیچیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stand therefore having girded your loins with truth and having put on the breastplate of righteousness.
[ترجمه گوگل]پس بایستید و کمر خود را به راستی بستید و سینه ی عدالت را بر تن کرده اید
[ترجمه ترگمان]به این جهت کمر خود را با حقیقت برگردانید و از آن پس زره عدالت را بر سینه نهاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. David girded up his loins and went out to meet the giant Goliath.
[ترجمه گوگل]داوود کمر خود را بست و به دیدار جالوت غول پیکر رفت
[ترجمه ترگمان]داویدکا کمر خود را تیز کرد و بیرون رفت تا جا لوت غول پیکر را ملاقات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When all the soldiers are girded for tattle, we will march against the enemy.
[ترجمه گوگل]وقتی همه سربازها را برای ضرب و شتم ببندند، ما علیه دشمن لشکرکشی خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی همه سربازان به خاطر حرف زدن girded، ما در مقابل دشمن حرکت خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He girded up his loin to face his competitor.
[ترجمه گوگل]کمرش را بست تا با رقیبش روبرو شود
[ترجمه ترگمان]او کمر خود را به طرف رقیب خود up تا با رقیب خود روبرو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• encircled or fastened (especially part of the body) with a girdle or belt or something alike

پیشنهاد کاربران

بپرس