[ترجمه گوگل]آن پیرزن کولی فال می گوید [ترجمه ترگمان]آن زن کولی پیر فال می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. When he leaves her for the Gipsy and she dances. alone, it becomes a sad reflection of what has been.
[ترجمه گوگل]وقتی او را برای کولی ترک می کند و او می رقصد به تنهایی، به بازتابی غم انگیز از آنچه بوده است تبدیل می شود [ترجمه ترگمان]وقتی او را برای آن زن کولی ترک می کند، او می رقصد تنها، این فکر غم انگیزی است که چه بوده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The door was opened by the gipsy girl who with a decisive movement turned the handle and pulled it wide.
[ترجمه گوگل]در را دختر کولی باز کرد که با حرکتی قاطع دستگیره را چرخاند و آن را از حدقه بیرون کشید [ترجمه ترگمان]در باز شد، دختری کولی با حرکتی قاطع دستگیره را چرخاند و آن را باز کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. When Seb entered the gipsy turned and extended a hand in greeting.
[ترجمه گوگل]وقتی سب وارد شد کولی برگشت و دستش را به نشانه سلام دراز کرد [ترجمه ترگمان]هنگامی که Seb وارد شد، کولی برگشت و دستش را به علامت سلام دراز کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Seb was slightly embarrassed at meeting the gipsy.
[ترجمه گوگل]سب از ملاقات با کولی کمی خجالت کشید [ترجمه ترگمان]از دیدن کولی اندکی ناراحت شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. After a brief glance at Anna, the gipsy hurried off to find Boz and tell him where she was being taken.
[ترجمه گوگل]پس از نگاهی کوتاه به آنا، کولی عجله کرد تا بوز را پیدا کند و به او بگوید که او را به کجا می برند [ترجمه ترگمان]بعد از یک نگاه مختصر به آنا، کولی عجله داشت تا Boz را پیدا کند و به او بگوید که او را کجا برده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I was curious to see the gipsy.
[ترجمه گوگل]کنجکاو بودم که کولی را ببینم [ترجمه ترگمان]کنجکاو بودم که آن کولی را ببینم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. At least, she said she was a gipsy.
[ترجمه گوگل]حداقل، او گفت که یک کولی است [ترجمه ترگمان]حداقل گفت که کولی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The gipsy was loudly demanding to be allowed in to see his sister.
[ترجمه گوگل]کولی با صدای بلند خواستار اجازه ورود به خواهرش بود [ترجمه ترگمان]کولی با صدای بلند تقاضای ملاقات خواهرش را کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She had the kind of water - gipsy face, dusky but rosy.
[ترجمه گوگل]او یک نوع آب داشت - صورت کولی، تاریک اما گلگون [ترجمه ترگمان]صورت کولی داشت، تیره اما گلگون بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Black - eyed gipsy girls, hooded in showy handkerchiefs, sallied forth to tell fortunes.
[ترجمه گوگل]دختران کولی سیاهچشم، با دستمالهای خودنمایی سرپوشها، برای گفتن بخت و اقبال بیرون آمدهاند [ترجمه ترگمان]دختران کولی با چهره کلاه دار، با کلاه پر زرق و برق، بیرون آمده تا فال بگیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The Gipsy offered to read my hand.
[ترجمه گوگل]کولی پیشنهاد داد دستم را بخواند [ترجمه ترگمان]آن زن کولی پیشنهاد کرد که دستم را بخواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I have seen a gipsy vagabond; she has practised in hackneyed fashion the science of palmistry and told me what such people usually tell.
[ترجمه گوگل]من یک ولگرد کولی را دیده ام او علم کف بینی را به شیوه هکنی تمرین کرده است و به من گفته است که این افراد معمولاً چه می گویند [ترجمه ترگمان]من یک ولگرد کولی را دیدم؛ با روش کهنه palmistry کف بینی می کند و چیزهایی را که مردم معمولا می گویند به من گفته اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کولی (صفت)
gipsy, gypsy, romany, hungarian
لولی (صفت)
gipsy
انگلیسی به انگلیسی
• member of a nomadic people originally from india; romany, language of the gypsy people (also gypsy)