gingery

/ˈdʒɪndʒəri//ˈdʒɪndʒəri/

معنی: زنجبیلی
معانی دیگر: زنجبیل مانند، دارای مزه ی زنجبیل، تند، ادویه دار، پرادویه، چست و چالاک، سرزنده، سرحال، تند و تیز

جمله های نمونه

1. The cake has a delicious gingery taste.
[ترجمه گوگل]کیک طعم زنجبیلی خوشمزه ای دارد
[ترجمه ترگمان]کیک طعم خوش مزه gingery دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Simon Heffer, gingery and right-wing, took his vile coffee and sat next to Joshua Morris.
[ترجمه مینا] سیمون هفر، از جناح راست ( راستگرا ) تند ئ تیز قهوه کثافتشو برداشت و بعد از جاشوا موریس نشست
|
[ترجمه گوگل]سایمون هفر، زنجبیل و راست‌گرا، قهوه بدش را گرفت و کنار جاشوا موریس نشست
[ترجمه ترگمان]سیمون Heffer، زنجبیلی و راست، قهوه کثیف خود را برداشت و کنار جاشوا موریس نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her hair is short, gingery and electrical.
[ترجمه گوگل]موهایش کوتاه، زنجبیلی و برقی است
[ترجمه ترگمان]موهایش کوتاه، gingery و الکتریکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His gingery short cropped hair decidedly came from the former.
[ترجمه گوگل]موهای کوتاه زنجبیلی او به طور قطع از اولی می آمد
[ترجمه ترگمان]موهای کوتاه و کوتاه او مسلما از سابق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With a far-off, gingery air he brought forward this first offering upon the altar of natural affection, for offering it was, after all.
[ترجمه گوگل]او با هوای دور و زنجبیل، این اولین پیشکش را بر قربانگاه محبت طبیعی آورد، زیرا در نهایت، تقدیم آن بود
[ترجمه ترگمان]با فاصله بسیار دور، این نخستین هدیه را در محراب محبت طبیعی پیش آورد، چون پیشنهاد کرد که این کار را بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Maybe you want to build the Gingery lathe or cast some artistic sculptures.
[ترجمه گوگل]شاید بخواهید ماشین تراش Gingery را بسازید یا مجسمه های هنری بسازید
[ترجمه ترگمان]شاید می خواهید دستگاه تراش gingery را بسازید یا برخی از مجسمه های هنری را cast
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was light and crisp with a citrusy, gingery tang. It was definitely worth exploring further.
[ترجمه گوگل]سبک و ترد با رنگ مرکباتی و زنجبیلی بود قطعا ارزش کاوش بیشتر را داشت
[ترجمه ترگمان]هوا روشن و خشک بود و بوی تند و gingery می داد به طور قطع ارزش بررسی بیشتر را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bouquet:Glimpses of earth and leather and gingery spice add serious complexity.
[ترجمه گوگل]دسته گل: نگاهی اجمالی به خاک و چرم و ادویه زنجبیلی پیچیدگی جدی می بخشد
[ترجمه ترگمان]bouquet: Glimpses زمین و چرم و ادویه gingery، پیچیدگی جدی را به خود اضافه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Or some reason Dave Gingery is big on using auto body putty as if it were wood filler.
[ترجمه گوگل]یا دلایلی وجود دارد که Dave Gingery در استفاده از بتونه بدنه خودرو به گونه ای که گویی پرکننده چوب است، بزرگ است
[ترجمه ترگمان]یا یک دلیل دیو gingery با استفاده از بتونه بدنه خودرو مثل پرکننده چوبی بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. While Dave Gingery riveted his assembly together he does mention that welding is much faster.
[ترجمه گوگل]در حالی که دیو جینجری مونتاژ خود را با هم میخکوب کرد، اشاره می کند که جوشکاری بسیار سریعتر است
[ترجمه ترگمان]در حالی که دیو gingery مونتاژ خود را با هم به هم متصل می کند، اشاره می کند که جوش بسیار سریع تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gingery miller set up with a 10 inch face plate for facing large work and the universal compound tool and base.
[ترجمه گوگل]دستگاه آسیاب زنجبیلی با صفحه 10 اینچی برای رویه کاری بزرگ و ابزار و پایه ترکیبی جهانی
[ترجمه ترگمان]gingery آسیابان با یک بشقاب چینی ۱۰ اینچی برای مواجهه با کار بزرگ و ابزار ترکیب جهانی و پایه تنظیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Complete set of castings for the Gingery 4-jaw chuck plus one extra jaw.
[ترجمه گوگل]مجموعه کامل ریخته گری برای چاک 4 فک Gingery به اضافه یک فک اضافی
[ترجمه ترگمان]مجموعه کامل castings را برای چاک فک ۴ - فک به اضافه یک فک اضافه انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Castings and wood patterns for the Gingery 4-jaw chuck.
[ترجمه گوگل]ریخته گری و الگوهای چوب برای چاک 4 فک Gingery
[ترجمه ترگمان]الگوهای چوب و چوب برای چاک gingery ۴ فک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gingery and mellow, violin-like and tender, the soft finely grained tannins provide wonderful length of fruit and oak with a soft finish.
[ترجمه گوگل]زنجبیل و ملایم، ویولن مانند و لطیف، تانن های ریز دانه نرم، طول شگفت انگیزی از میوه و بلوط را با پوششی نرم ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]gingery نرم و نرم، ویولن و نرم، the ظریف و ظریف، طول فوق العاده ای از میوه و بلوط را با یک روکش ملایم فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زنجبیلی (اسم)
gingery

انگلیسی به انگلیسی

• hot, spicy; lively; reddish brown; of or pertaining to ginger
gingery means slightly ginger in colour.
gingery also means slightly ginger in taste or smell.

پیشنهاد کاربران

بپرس