1. a gigantic building
بنای غول پیکر
2. a gigantic victory
پیروزی عظیم
3. a gigantic wrestler
کشتی گیر نره غول
4. the balloon hung below the clouds like a gigantic kite
بالون همچون بادبادک غول آسایی زیر ابرها معلق بود.
5. two streams of traffic merged to form a gigantic "y"
دو رشته وسایط نقلیه به هم پیوستند و "y" غول آسایی را تشکیل دادند.
6. He has a gigantic appetite and eats gigantic meals.
[ترجمه گوگل]او اشتهای غول پیکری دارد و وعده های غذایی غول پیکر می خورد
[ترجمه ترگمان]او اشتهای عظیمی دارد و غذای مفصلی می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The whole job was a gigantic bungle.
8. The gigantic natural harbour of Poole is a haven for boats.
[ترجمه گوگل]بندر طبیعی غول پیکر پول بهشتی برای قایق ها است
[ترجمه ترگمان]بندر عظیم و عظیم پول برای قایق ها چندان مناسب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A gigantic task of national reconstruction awaits us.
[ترجمه گوگل]وظیفه عظیم بازسازی ملی در انتظار ماست
[ترجمه ترگمان]یک کار عظیم بازسازی ملی در انتظار ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The problem was beginning to take on gigantic proportions.
[ترجمه گوگل]مشکل کم کم داشت ابعاد عظیمی به خود می گرفت
[ترجمه ترگمان]این مشکل داشت به میزان بسیار زیادی در حال رخ دادن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The company has made gigantic losses this year, and will probably go out of business.
[ترجمه گوگل]این شرکت در سال جاری زیان های عظیمی را متحمل شده است و احتمالاً از کار خواهد افتاد
[ترجمه ترگمان]این شرکت در سال جاری متحمل خسارات عظیمی شده است و احتمالا از کسب وکار خارج خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. As he came closer he saw a gigantic wall of raging flame before him.
[ترجمه گوگل]وقتی نزدیکتر شد، دیواری عظیم از شعله های خروشان را در مقابل خود دید
[ترجمه ترگمان]وقتی نزدیک تر آمد، دیواری غول پیکر از آتش خشمگین در برابرش دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The new airplane looked like a gigantic bird.
[ترجمه گوگل]هواپیمای جدید مانند یک پرنده غول پیکر به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]هواپیمای جدید شبیه یک پرنده غول پیکر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The whole thing is just a gigantic illusion.
[ترجمه گوگل]همه چیز فقط یک توهم غول پیکر است
[ترجمه ترگمان] کل قضیه فقط یه توهم بزرگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Gigantic trawlers remove huge catches from the seas.
[ترجمه گوگل]تراول های غول پیکر صیدهای عظیم را از دریاها حذف می کنند
[ترجمه ترگمان]دزدان دریایی Gigantic صید بزرگ را از دریا حذف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Huge files download in a few seconds and gigantic files in a couple of minutes.
[ترجمه گوگل]دانلود فایل های عظیم در چند ثانیه و فایل های غول پیکر در چند دقیقه
[ترجمه ترگمان]پرونده های عظیمی در چند ثانیه تا چند دقیقه دیگر پرونده ها را دانلود می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Below her a gigantic cat head also dozes, while a furtive, headless male figure hurries off to the left.
[ترجمه گوگل]در زیر او یک سر گربه غول پیکر نیز چرت می زند، در حالی که یک مرد بدون سر و بدون سر به سرعت به سمت چپ می رود
[ترجمه ترگمان]پایین تر از آن، سر غول آسای او نیز چرت می زد، در حالی که یک مرد بی سر و صدا، با عجله به سمت چپ حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. The gigantic storms measure about 50 miles in diameter and tower 50 to 60 miles above the swirling Jovian atmosphere.
[ترجمه گوگل]قطر طوفانهای غولپیکر حدود 50 مایل است و 50 تا 60 مایل بالاتر از جو در حال چرخش جوین برج میافتند
[ترجمه ترگمان]طوفان های غول پیکر در حدود ۵۰ مایل را در قطر و برج ۵۰ تا ۶۰ مایل بالاتر از اتمسفر چرخشی swirling اندازه گیری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید