🔸 معادل فارسی:
زبون داری / قدرت بیان / هنر حرف زدن
در زبان محاوره ای:
زبونش خوب می چرخه، حرف زن قهاره، بلده چطوری دل ببره، زبون بازه
🔸 تعریف ها:
1. ( توانایی گفتاری – تحسین آمیز ) :
توانایی صحبت کردن با اعتماد به نفس، روانی، و جذابیت؛ معمولاً برای متقاعد کردن یا سرگرم کردن دیگران
... [مشاهده متن کامل]
مثال: He’s got the gift of gab—he could sell ice to an Eskimo.
زبونش اون قدر خوبه که می تونه به اسکیمو یخ بفروشه!
2. ( اجتماعی – ارتباط گیری ) :
توانایی ایجاد ارتباط سریع با دیگران از طریق گفت وگو، شوخی، یا داستان گویی
مثال: She charmed the whole room with her gift of gab.
با زبونش همه ی جمع رو مجذوب خودش کرد.
3. ( سیاسی / تجاری – متقاعدسازی ) :
در سیاست، فروش، یا مذاکره، این اصطلاح برای کسانی استفاده می شه که با حرف زدن تأثیرگذار هستن
مثال: Politicians often rely on the gift of gab to win support.
سیاست مدارها معمولاً با زبون داری حمایت جلب می کنن.
🔸 مترادف ها:
silver tongue – eloquence – verbal fluency – smooth talker – way with words
زبون داری / قدرت بیان / هنر حرف زدن
در زبان محاوره ای:
زبونش خوب می چرخه، حرف زن قهاره، بلده چطوری دل ببره، زبون بازه
🔸 تعریف ها:
1. ( توانایی گفتاری – تحسین آمیز ) :
توانایی صحبت کردن با اعتماد به نفس، روانی، و جذابیت؛ معمولاً برای متقاعد کردن یا سرگرم کردن دیگران
... [مشاهده متن کامل]
مثال: He’s got the gift of gab—he could sell ice to an Eskimo.
زبونش اون قدر خوبه که می تونه به اسکیمو یخ بفروشه!
2. ( اجتماعی – ارتباط گیری ) :
توانایی ایجاد ارتباط سریع با دیگران از طریق گفت وگو، شوخی، یا داستان گویی
مثال: She charmed the whole room with her gift of gab.
با زبونش همه ی جمع رو مجذوب خودش کرد.
3. ( سیاسی / تجاری – متقاعدسازی ) :
در سیاست، فروش، یا مذاکره، این اصطلاح برای کسانی استفاده می شه که با حرف زدن تأثیرگذار هستن
مثال: Politicians often rely on the gift of gab to win support.
سیاست مدارها معمولاً با زبون داری حمایت جلب می کنن.
🔸 مترادف ها:
توانایی/هنر سخنوری