1. They have spent all their money on gewgaws and revolting tinned restaurant meals.
[ترجمه گوگل]آنها تمام پول خود را صرف غذای آشغالی و غذای رستورانهای کنسرو شده کردهاند
[ترجمه ترگمان]آن ها تمام پولشان را صرف غذاهای دریایی tinned و revolting کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They were grouped around ala white metal table piled with gewgaws, hair ornaments, earrings, a necklace.
[ترجمه گوگل]آنها دور یک میز فلزی سفید آلا جمع شده بودند که با گاوها، زیور آلات مو، گوشواره، یک گردن بند پر شده بود
[ترجمه ترگمان]دور یک میز فلزی سفید جمع شده بودند که پر از جواهرات و زینت آلات بود، گوشواره، گوشواره، گردن بند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Knowledge outside the day's work is regarded by most men as a gewgaw.
[ترجمه گوگل]دانش خارج از کار روزانه توسط اکثر مردان به عنوان یک عیب تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]دانش خارج از کار روزانه توسط بسیاری از مردان به عنوان یک gewgaw شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Knowledge outside day's work is regarded by most men as a gewgaw.
[ترجمه گوگل]دانش خارج از کار روزانه توسط اکثر مردان به عنوان یک عیب تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]دانش در خارج از کار توسط بسیاری از مردان به عنوان یک gewgaw شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Contemporary, give a person with pure and fresh, lively effect, but have again coxcombical, gewgaw be short of.
[ترجمه گوگل]معاصر، به یک فرد با اثر خالص و شاداب، پر جنب و جوش، اما دوباره coxcombical، gewgaw کوتاه باشد
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Those employers should note that for a growing number of these workers the most appealing gewgaw of all is the freedom to work as and when they please.
[ترجمه گوگل]این کارفرمایان باید توجه داشته باشند که برای تعداد فزایندهای از این کارگران جذابترین نکته از همه اینها، آزادی کار در هر زمانی است که میخواهند
[ترجمه ترگمان]آن کارفرمایان باید توجه کنند که برای تعداد رو به رشدی از این کارگران، most appealing از همه، آزادی عمل است و هر وقت که بخواهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A cheap and showy object of little or no use; a gewgaw.
[ترجمه گوگل]یک شی ارزان قیمت و خودنمایی کم یا بدون استفاده؛ یک گاوگاو
[ترجمه ترگمان]چیزی ارزان و پر زرق و برق یا بی فایده است، بازیچه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Make its function fits the client's need more, not gewgaw .
[ترجمه گوگل]عملکرد آن را متناسب با نیاز مشتری بیشتر کنید، نه gewgaw
[ترجمه ترگمان]کاری کنید که عملکرد آن متناسب با نیاز مشتری باشد نه gewgaw
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید