getaway

پیشنهاد کاربران

فرار ( از جایی ) ( به ویژه پس از ارتکاب جرم )
- The prisoners made their getaway at night.
- زندانیان فرارشان را در شب انجام دادند.
- The criminals planned their getaway meticulously.
...
[مشاهده متن کامل]

- مجرمان فرار خود را با دقت برنامه ریزی کردند.
شروع ( noun )
- The getaway was chaotic as the runners jostled for position.
- شروع بی نظم بود، زیرا دوندگان برای کسب مقام یکدیگر را هل می دادند.
- He stumbled at the getaway.
- او هنگام شروع تلوتلو می خورد.
سفر مکان ( برای تعطیلات ) ( noun countable )
- Our family's favorite getaway is a beach house by the ocean.
- مکان تعطیلات محبوب خانواده ی ما خانه ای ساحلی در کنار اقیانوس است.
- The tropical island is the perfect getaway for sun, sand, and relaxation.
- این جزیره ی گرمسیری بهترین مکان برای استراحت، آفتاب، شن و ماسه است.
سفر تعطیلات کوتاه ( noun informal )
- She needed a getaway to recharge and relax.
- او برای تجدید قوا و استراحت تعطیلات کوتاه داشت.
- a romantic getaway
- تعطیلات کوتاه عاشقانه
- We booked a lakeside cabin for our family getaway.
- کلبه ای در کنار دریاچه برای تعطیلات کوتاه خانوادگی خود رزرو کردیم.
- She needed a getaway after a stressful week at work.
- او پس از یک هفته ی پراسترس در محل کار به تعطیلات کوتاهی نیاز داشت.

1تعطیلات کوتاه یا مسافرت کوتاه
2فرارکردن
تعطیلات ( در زبان محاوره )

بپرس