get your groove on

پیشنهاد کاربران

🔹 برقص و حالشو ببر / وارد حال و هوای شادی شو / ریتم خودتو پیدا کن / با انرژی حرکت کن
🔹 مترادف ها | dance � loosen up � get into the rhythm � have fun � be in the zone
🔹 مثال ها:
She put on her favorite playlist and got her groove on. پلی لیست موردعلاقه ش رو گذاشت و شروع کرد به رقصیدن.
...
[مشاهده متن کامل]

He finally got his groove on with the new software. بالاخره با نرم افزار جدید ارتباط گرفت و افتاد توی ریتم کاری.
At the festival, everyone was getting their groove on. توی جشنواره همه داشتن می رقصیدن و حال می کردن.