🔸 معادل فارسی:
خودتو وفق بده / هماهنگ شو / بفهم قضیه چیه / از قافله عقب نمون
در زبان محاوره ای:
بجنب دیگه، بفهم چی به چیه، با جریان راه بیا، خودتو بروز کن، نزن ساز مخالف
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( دستوری – انتقادی ) :**
دعوت یا فشار برای هماهنگ شدن با قوانین، روند، یا انتظارات جمعی
مثال: You’re slowing us down—get with the program!
داری سرعت ما رو کم می کنی—خودتو وفق بده!
2. ** ( انگیزشی – مثبت ) :**
تشویق به بیدار شدن، جدی گرفتن شرایط، یا شروع به همکاری
مثال: If you want to succeed, you need to get with the program.
اگه می خوای موفق بشی، باید بفهمی قضیه چیه و همراه بشی.
3. ** ( فرهنگی – اجتماعی ) :**
گاهی برای اشاره به کسی که از جریان روز عقب مونده یا هنوز درک نکرده چه خبره
مثال: She still thinks it’s 1995—she needs to get with the program.
فکر می کنه هنوز سال ۱۹۹۵ه—باید خودشو بروز کنه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
catch up – get on board – fall in line – adapt – wake up – follow along
خودتو وفق بده / هماهنگ شو / بفهم قضیه چیه / از قافله عقب نمون
در زبان محاوره ای:
بجنب دیگه، بفهم چی به چیه، با جریان راه بیا، خودتو بروز کن، نزن ساز مخالف
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( دستوری – انتقادی ) :**
دعوت یا فشار برای هماهنگ شدن با قوانین، روند، یا انتظارات جمعی
مثال: You’re slowing us down—get with the program!
داری سرعت ما رو کم می کنی—خودتو وفق بده!
2. ** ( انگیزشی – مثبت ) :**
تشویق به بیدار شدن، جدی گرفتن شرایط، یا شروع به همکاری
مثال: If you want to succeed, you need to get with the program.
اگه می خوای موفق بشی، باید بفهمی قضیه چیه و همراه بشی.
3. ** ( فرهنگی – اجتماعی ) :**
گاهی برای اشاره به کسی که از جریان روز عقب مونده یا هنوز درک نکرده چه خبره
مثال: She still thinks it’s 1995—she needs to get with the program.
فکر می کنه هنوز سال ۱۹۹۵ه—باید خودشو بروز کنه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
توجه کردن به چیزی که اکنون در حال رخ دادن است