To get the punishment one deserves. مجازات شدن، تنبیه شدن، سزای عمل خود را دیدن، تقاص پس دادن، مکافات کشیدن. مثال: He's a dirty cheat, and I'm going to see that he gets what's coming to him. ترجمه پیشنهادی: او آدم شیادی است و می خواهم ببینم که سزایش را می بیند.