وقتی تو یک دوره ای همه چیز سخت میشه
اتفاقا همان �سخت گرفتن� درست است.
از دیکشنری merriam - webster:
characterized by firmness and determination to act if and as necessary
یعنی سختگیری و قاطعیت در مواقع لزوم. بنابراین سخت گیری صحیح است.
... [مشاهده متن کامل]
یک مثال:
‘Getting tough’ on crime by building more prisons and imposing the death penalty are all too
common answers to the politics of fear
�سخت گرفتن� بر سر جرایم با ساختن زندان های زیاد و صدور مجازات اعدام دو پاسخ رایج به سیاست ترس است.
از دیکشنری merriam - webster:
یعنی سختگیری و قاطعیت در مواقع لزوم. بنابراین سخت گیری صحیح است.
... [مشاهده متن کامل]
یک مثال:
�سخت گرفتن� بر سر جرایم با ساختن زندان های زیاد و صدور مجازات اعدام دو پاسخ رایج به سیاست ترس است.
با احترام معانی که دوستان گفتند اشتباه نیست درست هم نیست و آنها از translate استفاده کردند
، ، گردن کلفتی کردن، قلچماق ، چاقوکش، پهلوان پنبه
Thief all of a sudden tried to get tough after the doors closed
دزد تا دید در بسته شد یهو پهلوان شد یا گردن کلفتی میکرد
، ، گردن کلفتی کردن، قلچماق ، چاقوکش، پهلوان پنبه
دزد تا دید در بسته شد یهو پهلوان شد یا گردن کلفتی میکرد
مقاومت کردن، سخت گرفتن
سخت گرفتن