1. I'll go with you when I get through with this pile of papers.
 [ترجمه A.A] من باهات میام وقتیکه این دسته کاغذها را تموم کنم| 
 [ترجمه گوگل]وقتی از پس این انبوه اوراق برسم، با شما خواهم رفت[ترجمه ترگمان]وقتی کارم با این کاغذها تموم شد باه ات می ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The news finally get through to us.
 [ترجمه محسن هنرجو] خبر ( آن ) در نهایت به ما رسید.| 
 [ترجمه حسام] خبرها بالاخره به ما میرسد| 
 [ترجمه محمد کاشی] خبرا بالاخره بهمون رسید| 
 [ترجمه گوگل]بالاخره خبر به ما رسید[ترجمه ترگمان] خبرها بالاخره به ما رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I tried to phone her but couldn't get through.
 [ترجمه میترا] من سعی کردم با او تماس بگیرم اما موفق به برقراری ارتباط نشدم.| 
 [ترجمه A.A] سعی کردم به او تلفن بزنم اما وصل نمی شد| 
 [ترجمه مترجم: عبدالبشیر شجاع] من سعی کردم بهش تلفون بکنم ولی تلفونم رخ نکرد.| 
 [ترجمه گوگل]سعی کردم باهاش تماس بگیرم اما نتونستم[ترجمه ترگمان]سعی کردم به او تلفن بزنم اما موفق نشدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Remember that if you get through yesterday, you'll get through today.
 [ترجمه حسن قاسمی سپرو] به خاطر داشته باش اگر دیروز گذشت امروز هم میگذره| 
 [ترجمه Maryam] به یاد داشته باشید که اگر دیروز را پشت سر بگذارید، امروز را نیز پشت سر خواهید گذاشت| 
 [ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که اگر دیروز را پشت سر بگذارید، امروز را نیز پشت سر خواهید گذاشت[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که اگر دیروز وارد شدید، امروز موفق خواهید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I can't get through to him.
 [ترجمه محنا] نمی تونم درکش کنم| 
 [ترجمه سوگند] من نمی تونم درکش کنم| 
 [ترجمه اون] نمیتوانم با او کنار بیایم| 
 [ترجمه فرناز] نمی تونم بهش بفهمونم ( شیرفهمش کنم )| 
 [ترجمه گوگل]من نمیتونم بهش برسم[ترجمه ترگمان]نمی تونم باه اش کنار بیام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Mary could hardly get through to Jack.
 [ترجمه Nimay] ماری به سختی می توانست با جک ارتباط برقرار کند.| 
 [ترجمه اون دختره] مری به سختی میتونست با جک کنار بیاد| 
 [ترجمه گوگل]مری به سختی توانست به جک برسد[ترجمه ترگمان]مری به زحمت می توانست به سراغ جک برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The woman was so fat that she couldn't get through the doorway.
 [ترجمه اون دختره] زن آنقدر چاق بود که نمی توانست از در بگذرد| 
 [ترجمه گوگل]زن آنقدر چاق بود که نمی توانست از در عبور کند[ترجمه ترگمان]زن آنقدر چاق بود که نمی توانست از در وارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I think you can get through the first two chapters.
 [ترجمه Majid] فکر میکنم تو میتونی دو فصل اول را تمام کنی| 
 [ترجمه گوگل]فکر می کنم بتوانید دو فصل اول را پشت سر بگذارید[ترجمه ترگمان]فکر می کنم می توانید از دو فصل اول بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We get through an unbelievable amount of food each week.
 [ترجمه سیما] ما هر هفته مقدار باورنکردنی از غذا رو مصرف میکنیم| 
 [ترجمه گوگل]ما هر هفته مقدار باورنکردنی غذا را دریافت می کنیم[ترجمه ترگمان]ما هر هفته مقدار زیادی غذا دریافت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I couldn't get through to you.
 [ترجمه گوگل]من نتونستم به تو برسم
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم به تو نفوذ کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم به تو نفوذ کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I've got a load of work to get through before tomorrow.
 [ترجمه A.A] یک عالمه کار دارم که تا قبل فردا تموم کنم| 
 [ترجمه گوگل]من یک بار کار دارم که باید تا فردا انجام دهم[ترجمه ترگمان]من باید قبل از فردا یه عالمه کار انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You'll have to break the branches away to get through the thick forest.
 [ترجمه گوگل]برای عبور از جنگل انبوه باید شاخه ها را بشکنید
[ترجمه ترگمان]تو باید شاخه های درخت رو از بین ببری تا از جنگل انبوه بری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو باید شاخه های درخت رو از بین ببری تا از جنگل انبوه بری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I've got a lot of routine paperwork to get through.
 [ترجمه A.A] مقدارزیادی از کارهای دفتری همیشگی دارم که انجام بدم| 
 [ترجمه گوگل]من کارهای معمولی زیادی برای انجام دادن دارم[ترجمه ترگمان]کاره ای اداری زیادی دارم که باید انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The passage is too narrow for cars to get through.
 [ترجمه A.A] برای عبور اتومبیلها این گذرگاه خیلی باریک است| 
 [ترجمه گوگل]گذرگاه برای عبور خودروها بسیار باریک است[ترجمه ترگمان]عبور از راه برای ماشین ها خیلی تنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید