بدست آوردن شایعه از منبع موثق
🔸 معادل فارسی:
کسب اطلاعات دقیق / گرفتن جزئیات / فهمیدن اصل ماجرا / شنیدن داستان کامل
در زبان محاوره ای:
بهم بگو قضیه چیه، اصل ماجرا رو بگو، اطلاعات دقیقشو بده، چی شده دقیقاً؟
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ( غیررسمی – اطلاعاتی ) :
دریافت اطلاعات واقعی، جزئیات پشت پرده یا حقیقت ماجرا
مثال: Let’s get the skinny on what happened at the meeting.
بذار ببینیم تو جلسه چی گذشته واقعاً.
2. ( محاوره ای – خبری ) :
شنیدن خبرهای داغ یا اطلاعات داخلی از منبع قابل اعتماد
مثال: She always knows how to get the skinny before anyone else.
اون همیشه قبل از همه از اصل ماجرا باخبر می شه.
🔸 مترادف ها:
get the facts – get the lowdown – get the scoop – learn the truth – find out
🔸 ریشه شناسی:
واژه ی "skinny" در این اصطلاح به طور استعاری به معنای �چکیده ی دقیق� یا �اصل مطلب� استفاده شده. منشأ آن به زبان عامیانه ی آمریکایی در دهه ی ۱۹۴۰ برمی گردد، به ویژه در میان نظامیان، که از "skinny" برای اشاره به اطلاعات مهم و واقعی استفاده می کردند.
کسب اطلاعات دقیق / گرفتن جزئیات / فهمیدن اصل ماجرا / شنیدن داستان کامل
در زبان محاوره ای:
بهم بگو قضیه چیه، اصل ماجرا رو بگو، اطلاعات دقیقشو بده، چی شده دقیقاً؟
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ( غیررسمی – اطلاعاتی ) :
دریافت اطلاعات واقعی، جزئیات پشت پرده یا حقیقت ماجرا
مثال: Let’s get the skinny on what happened at the meeting.
بذار ببینیم تو جلسه چی گذشته واقعاً.
2. ( محاوره ای – خبری ) :
شنیدن خبرهای داغ یا اطلاعات داخلی از منبع قابل اعتماد
مثال: She always knows how to get the skinny before anyone else.
اون همیشه قبل از همه از اصل ماجرا باخبر می شه.
🔸 مترادف ها:
🔸 ریشه شناسی:
واژه ی "skinny" در این اصطلاح به طور استعاری به معنای �چکیده ی دقیق� یا �اصل مطلب� استفاده شده. منشأ آن به زبان عامیانه ی آمریکایی در دهه ی ۱۹۴۰ برمی گردد، به ویژه در میان نظامیان، که از "skinny" برای اشاره به اطلاعات مهم و واقعی استفاده می کردند.