🔸 معادل فارسی:
اصل ماجرا را فهمیدن / اطلاعات کامل و واقعی گرفتن / از حقیقت موضوع باخبر شدن
🔸 تعریف ها:
1. ( گرفتن گزارش کامل ) :
دریافت اطلاعات دقیق و اغلب پشت پرده درباره یک موضوع یا وضعیت.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: I called my friend to get the lowdown on the new restaurant.
به دوستم زنگ زدم تا اصل ماجرای رستوران جدید را بفهمم.
2. ( آگاهی از حقیقت ) :
پی بردن به واقعیت یک اتفاق، مخصوصاً وقتی شایعات یا اطلاعات ناقص وجود دارد.
مثال: Before making a decision, I need to get the lowdown from the team.
قبل از تصمیم گیری، باید از تیم گزارش دقیق بگیرم.
🔸 مترادف ها:
get the facts – get the details – be fully informed – get the scoop – learn the truth
اصل ماجرا را فهمیدن / اطلاعات کامل و واقعی گرفتن / از حقیقت موضوع باخبر شدن
🔸 تعریف ها:
1. ( گرفتن گزارش کامل ) :
دریافت اطلاعات دقیق و اغلب پشت پرده درباره یک موضوع یا وضعیت.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: I called my friend to get the lowdown on the new restaurant.
به دوستم زنگ زدم تا اصل ماجرای رستوران جدید را بفهمم.
2. ( آگاهی از حقیقت ) :
پی بردن به واقعیت یک اتفاق، مخصوصاً وقتی شایعات یا اطلاعات ناقص وجود دارد.
مثال: Before making a decision, I need to get the lowdown from the team.
قبل از تصمیم گیری، باید از تیم گزارش دقیق بگیرم.
🔸 مترادف ها: