فکری به ذهن خطور کردن
I got the idea for making tv .
ایده ساخت تلویزیون به فکرم خطور کرد .
ایده ساخت تلویزیون به فکرم خطور کرد .
فهمیدن متوجه شدن
فهمیدن
متوجه شدن
دانستن
مفهوم را فهمیدن
مفهوم را گرفتن
متوجه شدن
دانستن
مفهوم را فهمیدن
مفهوم را گرفتن
به نقل از میریام وبستر:
to understand
مثال:
"Yes we're late, but it was raining, then we got a flat tire …" "All right, I get the idea"
فهمیدن
متوجه شدن
دانستن
مثال:
فهمیدن
متوجه شدن
دانستن