### 🔸 معادل فارسی:
راه و رسمش دستت بیاد / قلقش بیاد دستت / یاد گرفتن تدریجی
در زبان محاوره ای:
یاد می گیری چطوریه، قلقش میاد دستت، می گیری چی به چیه، راه می افتی
- - -
### 🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( یادگیری – تدریجی ) :**
فهمیدن یا یاد گرفتن نحوه ی انجام کاری، معمولاً بعد از کمی تمرین یا تجربه
> مثال: *Don’t worry, you’ll get the hang of it soon. *
> نگران نباش، قلقش زود میاد دستت.
2. ** ( تطبیق – مهارتی ) :**
عادت کردن به یک فرآیند، ابزار، یا موقعیت جدید
> مثال: *It took me a week to get the hang of driving a manual car. *
> یه هفته طول کشید تا قلق رانندگی با دنده دستی بیاد دستم.
3. ** ( اعتماد به نفس – پیشرفت ) :**
وقتی کسی شروع می کنه به انجام کاری با راحتی و اعتماد به نفس
> مثال: *Now that I’ve got the hang of it, I actually enjoy coding. *
> حالا که قلقش دستم اومده، واقعاً از برنامه نویسی لذت می برم.
- - -
### 🔸 مترادف ها:
figure it out – learn the ropes – get used to it – master it – pick it up
راه و رسمش دستت بیاد / قلقش بیاد دستت / یاد گرفتن تدریجی
در زبان محاوره ای:
یاد می گیری چطوریه، قلقش میاد دستت، می گیری چی به چیه، راه می افتی
- - -
### 🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( یادگیری – تدریجی ) :**
فهمیدن یا یاد گرفتن نحوه ی انجام کاری، معمولاً بعد از کمی تمرین یا تجربه
> مثال: *Don’t worry, you’ll get the hang of it soon. *
> نگران نباش، قلقش زود میاد دستت.
2. ** ( تطبیق – مهارتی ) :**
عادت کردن به یک فرآیند، ابزار، یا موقعیت جدید
> مثال: *It took me a week to get the hang of driving a manual car. *
> یه هفته طول کشید تا قلق رانندگی با دنده دستی بیاد دستم.
3. ** ( اعتماد به نفس – پیشرفت ) :**
وقتی کسی شروع می کنه به انجام کاری با راحتی و اعتماد به نفس
> مثال: *Now that I’ve got the hang of it, I actually enjoy coding. *
> حالا که قلقش دستم اومده، واقعاً از برنامه نویسی لذت می برم.
- - -
### 🔸 مترادف ها:
, لم و قلق چیزی رو به دست آوردن
برخی مثال ها
1. It's not difficult once you get the hang of it.
2. It'sa bit tricky at first till you get the hang of it.
3. It's quite easy once you get the hang of it.
4. It can get tough, but you will get the hang of it.
... [مشاهده متن کامل]
5. Don't worry! You'll soon get the hang of it.
6. You'll get the hang of it, he says cheerfully.
7. He couldn't get the hang of it.
8. Don't let that get you down. You'll get the hang of it.
9. Until you get the hang of it, this next step may take a bit of wangling to get right.
10. It seems difficult at first, but you'll soon get the hang of it.
11. You're a quick learner! It took me ages to get the hang of it.
... [مشاهده متن کامل]
قلقش دستت بیاد
سر در آوردن , زیر و بم چیزی را شناختن
If you get the hang of something such as a skill or activity, you begin to understand or realize how to do it.
examlple;
It's a bit tricky at first till you get the hang of it.
راه و چاه کاری را یاد گرفتن
یاد گرفتن انجام کاری به خصوص زمانی که این کار آسان نیست
راه افتادن توی انجام کاری
راه افتادن توی انجام کاری