get the hang of
قلق کاری یا چیزی را آموختن، اسلوب عملکرد (چیزی را) یادگرفتن، لم کاری را آموختن، عادت کردن به
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
وقتی مزه ش زیر دندونت اومد
راه افتادن ( در کاری ) . . قول میدم 2روزه راه بیفتی!!
قلق چیزی را آموختن
در کاری حرفه ای شدن
نحوه کار را یاد گرفتن
در کاری حرفه ای شدن
نحوه کار را یاد گرفتن
قلق چیزی دست کسی آمدن
It's not difficult once you get the hang of it
سخت نیست وقتی که ( اگه ) قلقش دستت بیاد.
سخت نیست وقتی که ( اگه ) قلقش دستت بیاد.
قول میدهم که قلق کار توی دو روز دستت بیاد
سر در اوردن به نحوه کار چیزی یا حل سوالی یا استفاده از وسیله ای
یادگرفتن چگونگی انجام کاری و یا استفاده کردن از چیزی ( این عبارت informal می باشد )
ترجمه گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
to learn how to do something or use something
ترجمه گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
ماهر شدن در کاری
قلق گیری قلق چیزی را گرفتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)